۱۳۸۰ دی ۱۵, شنبه

اتحاد ذاتي

اولش كه اومدم تو اين محيط وب نويسي، حس ميكردم كه همه از هم جدا هستن. اين موضوع بازي كردن با احساسات مردم توسط چند زن خراب در وب نويسه هاشان و عكس العملهاي بسيار متين و سنجيده ي ساير وب نويسان، به من اين احساس رو داد كه: چقدر مردم ايران « ذاتا» (و متاسفانه نه در كلام) همديگه رو دوست دارن. دارم كم كم باور مي كنم كه ايراني بر خلاف تهمتهايي كه بهش زده ميشه كه تروريسته، تروريست كه نسيت هيچي بسيار صلح جو ست. تو فرهنگمون هم همين رو پيدا كردم. اروپايي ها نميدونن كه تو شاهنامه ي فردوسي اومده كه ديو بد جنسي كه در خوابه رو اول بايد بيدارش كرد بعد باهاش مبارزه كرد. ما حتا ديو رو بيدار مي كنيم بعد مبارزه مي كنيم. فرهنگ جوانمردي بين گلوبولهاي سفيد و قرمزمونه. دست خودمون هم نيس. ما اهل كمك به هم هستيم. اين يكي از بهترين خصوصيتهاي ذاتي ماست و باعث ميشه كه مثل ديگران هيچوقت احساس تنهايي نكنيم. همين فهرست نويسي از وب نويسان فارسي زبان توسط چند وب نويس دوست داشتني هم، امريه كه از ذات ما بيرون مياد. دست خودمون نيس. دوست داريم دور هم جمع بشيم. اين رو شب يلدا هم داريم. شب نوروز هم داريم. شب چارشنبه سوري هم داريم. شب عيد فطر هم داريم. زير موشكبارون دشمن هم داشتيم.

به هر حال ضمن بازنويسي مطالبي از دوستانم در اين صفحه در جواب به آن زنان خراب، ميگويم، همتون رو دوست دارم، از تهِ تهِ جيگرم...

جاناتان نوشت: من اشكهامو زماني ريختم كه همبازي هاي كودكيم را به دوش خود گرفتم و به خاك سپردم، آنها كه 15 ، 16 سال بيشتر نداشتن كشته شدند تا آبجي هاي من در بغل عراقيها نخوابند(جاناتان)

عليداد نوشت: بي ارادگي و ضعف شخصيتتون رو با تحريک احساسات مردم جبران نکنيد. (يه گاز سيب)

برگ هم نوشت: خودت گول نزن . تو چوب بي فكري خودت را . بي تحملي خودت را بي مسئوليتي خودت را . چوب كوته نگري خودت را مي خوري . پس از اين حرفها و بهانه بر دار. اينقدر هم اداي آدمهاي مظلوم را در نياور تو خودت نخواستي كه مبارزه كني . وقتي خودت نخواستي من يا ديگري چي كار مي تواند بكند .(برگ)

بقيه رو هم هنوز نخوندم. ميتونين خودتون يه سري به بقيه وب نويسه ها بزنين.