۱۳۸۰ دی ۲۳, یکشنبه

دماغ



ميدونين چرا به دماغ ميگن: ” بيني“. چون تنها عضوي از صورتمونه كه ميتونيم با چشاي خودمون و بدون كمك آينه ببينيمش. بخاطر همين بهش ميگن ”بيني“. امروز داشتم به اين فكر ميكردم كه نميشد ما با يه عضو نديدني عمل تنفس رو انجام بديم؟ يه چيزي كه مثل دهان و گوشهامون نميديديمش. عمل تنفس رو با دو تا سوراخ چسبيده به صورت هم ميشه انجام داد، اما يه حكمتي تو اين ماجراي ديدن « بيني » هست كه بايد كشفش كرد! من خودم فكر ميكنم حكمتش اينه:

تو هر تصويري كه ما با چشماي قشنگمون از دنياي اطراف ميبينيم، يك پاورقي هست. تصويري مات و محو از بيني خودمون كه هميشه يواش يواش بالا و پايين ميره. تصورش رو بكن. مثل يه پاورقي تو تمام لحظات زندگي، تو تمام خاطراتمون، تو تمام جشنها، عزاها، گردشها، قهرها و دوستيها و ... هميشه بوده و هست و خواهد بود. همين الان چند ثانيه نخونين و بهش نگاه كنين. يه چيز قلنبه تو پاورقي هر لحظه اي هست. اتفاقا چيز بي اهميتي نيس. اگه بهش اهميت ندين و باهاتون قهر كنه، كيپ ميشه و اونوقت بايد با دهاني باز زندگي كنين. يعني چاره اي ندارين. مساله، مساله ي مرگ و زندگيه!

اين بيني كوچولوي ما، مثل ساعت گوشه ي دسكتاپDesktop كامپيوترمون مي مونه. دسك تاپي استانداردي وجود نداره كه ساعت اون گوشش نداشته باشه. بيني ما هم ساعت و تقويم ما رو در هر لحظه نشونمون ميده. ثانيه شماري ميكنه تا ما به تك تك آرزوهامون برسيم و ما رو تشويق ميكنه كه مناظر بهتري به چشمهامون نشون بديم. بجاي گنداب، دريا رو ببينيم. بجاي زخم، گلهاي ياس و سوسن. بجاي تاريكي شب، ناهيد و ماه. بجاي نا اميدي، اعتماد. و بجاي فقر، ثروت. حتا بجاي جنگ، صلح. بجاي دشمني، دوستي. بجاي ديدن فيلمهاي خراب كننده ي روحيه، فيلمهاي سازنده اي مثل: اي تي ، رنگ خدا و ...

ساعتتو باز نگاه كن. درست زير دسك تاپته Desktop. درست زير چشاي قشنگت. حالا يه نفس بلند و آروم بكش و آرام به سايت ديگه اي برو... يا disconnect شو.

بگذريم از بعضيها ميرن ميليون ميليون پول ميدن تا اين بيني قشنگ و دوستدار ما رو hidden كنن!



دوستدار تمام بيني هاي دنيا!........محمد