۱۳۸۴ مرداد ۶, پنجشنبه

تو يه زائري

وقتي يه نقاشي ِ خوشگل مي کشي مي زنيش بهترين جاي ديوار. تو بهترين قابت.

تو رو چند سال ِ پيش آفريد. تو فلان بيمارستان به دست ِ محبت ِ پرستارها سپرد. گفت: شاهکارم رو آفريدم. انساني متفاوت با همه دوباره. با فکري جديد و اثر انگشتي منحصر به فرد.

زمين عزيزتر از ناهيده.. عزيزتر از خورشيد. عزيزتر از مريخ.. زمين بهترين جاي اون ديواره.. زمين جاي مقدسيه.

تو دانشجوي فلان دانشگاه نيستي.. تو ساکن فلان خونه تو فلان محله نيستي.. تو ايراني نيستي.. تو موفق يا بدبخت نيستي..
تو يه زائري.
تو زائر زميني. برو

نیم ِ شبی کان مَلِکِ نیمروز
کرد روان مشعل ِ گیتی فروز

نه (۹) فلک از دیده؛ عماریش کرد
زهره و مه مشعله داریش کرد

(زمين را که آفريد اون رو در کجاوه اي قرار داد تا بر دوش ِ ۹ تا از سياره ها و قمرهايي که با چشم ديد ميشن قرار داشته باشه. توي شبها ناهيد و ماه رو مشعل ِ تاريکيهاي زمين قرار داد.)

کرد رها در حرم کاینات
هفت خط و چار حد و شش جهات
(نظامي- مخزن الاسرار )

تو رو رها کرد در حرم ِ اين عالم. عالمي که ۷ خط و ۴ حد و ۶ جهت داره! عالمي که توش ديگه ماکزيمم مي توني هفت خط باشي از زرنگي! نهايت از ۴ نوع ماده (گاز- مايع- جامد و پلاسما يا به قول اساطير باد و آب و خاک و آتش) ساخته شده و ديگه ماکزيمم ۶ جهت داره: بالا؛ پايين؛ چپ؛ راست؛ جلو و عقب.

تو يه زائري که در قسمتي از سفرت از دانشگاه هم رد ميشي. در جايي با عزيزي همسفر و هم خونه ميشي. در حايي بايد پدر و مادرت رو جا بذاري و به خداي عزيز بسپاري. در جاهايي دامها هست. وسوسه اي.. لحظه اي و فکري ... تو اگه سالکي؛ اگه زائري؛ زيارتت رو بکن. چي کار داري که فلاني چرا پولدارتر از توست. چرا خوشگل تر ار توست. خوش هيکل تره. چرا دست نداري. چرا فلجي و اسير صندلي. چرا کوري و همه بينا. اين بدن هميشگي نيس. تاره اول ِ راهي.

گاهي تو اين سفر بايد ماشين هم بخري. گاهي هم بايد پياده بري. در تمام طول سفرت بين اداره ها؛ دانشکده ها؛ مهموني ها؛ سينماها و تئاترها و ... يادت باشه که يه زائري. زائر ِ زيبايي هاي کره ي زمين. گاهي اين زيبايي ها تو صورت محبوبته؛ گاهي توي پولي که به نيازمندي ميدي؛ گاهي تو جنگله؛ گاهي هم تو صفحات داستانهايي که بزرگان نوشته اند. فرقي نمي کنه کجا. گاهي توي يه تکه موسيقس پاپه و گاهي در صداي شجريان و يا موسيقي ِ مس ِ باخ.

... محمد