۱۳۸۴ بهمن ۱۳, پنجشنبه

...و اگر اشک نبود




گریه بر هر درد بی درمان دواست ... چشم گریان ، چشمه ی فیض خداست
تا نگرید ابر کی خندد چمن ... تا نگرید طفل کی نوشد لبن
مولوی

خنده بر هر درد بی درمان دواست
عامیانه

در نهایت ما نفهمیدیم که هر وقت درد بی درمان گرفتیم ، بشینیم گریه کنیم یا اینکه بخندیم. ولی پس از سالها به این نتیجه رسیدم که گریه و خنده دو مسیر متفاوتی هستند که در نهایت به یک مقصد ختم می شوند . حالا بسته به اینکه شرایط فعلی چگونه هست ، مسافر یکی از این دو راه خواهیم شد .فرض کنید که دوتا مسیر هست که به خونه دوستمون ختم میشه ، یکیش از روی یه پل رو رودخونه رد میشه و مسیر را کوتاهتر میکنه ، ولی اون یکی رودخونه را دور می زنه و مسیر طولانی تر میشه . حالا این دلیل نمیشه که چون مسیر اولی کوتاهتر هست همیشه از اون استفاده کنیم . مثلا اگه یه وقت بارون خیلی شدیدی بیاد دیگه نمیشه به اون پل اعتماد کرد ، اون وقت هست که مسیر دومی خیلی برامون عزیز میشه ( خودمونیما این مثال جامع و کامل نبود ولی هر چی باشه از هیچ که بهتر بود ) اما مقصد کجاست ، به نظر من مقصد گریه و خنده رسیدن به جاده تعادل و حد وسط هست . یادم میاد استاد درس اخلاق بهمون میگفت : انسان وقتی دچار اشتباه و گناه میشه که یا خیلی خوشحال باشه یا خیلی ناراحت ، بهترین تصمیم گیریها زمانی هست که در اون حد وسط باشیم نه خیلی خوشحال و نه خیلی ناراحت . پس هم به خنده نیاز داریم و هم به گریه

علم در مورد گریه و خنده به چیزهای جالبی دست یافته ، حتما شنیدید که یک خنده درست حسابی باعث میشه که گردش جریان خون راحتتر بشه یا اینکه میگن خنده یکجور دویدن درجاست یا دهها موارد دیگه که همگی به طور علمی اثبات شده اند ، فقط کافیه که یه جستجوی کوچولو تو اینترنت کنید اون وقت خواهید فهمید که دنیا از چه قراره ... ولی گریه هم بی نصیب نشده و فایده های جالبی داره . اول اینو باید بگم که وقتی در اثر پیاز خورد کردن یا رفتن گرد و غبار تو چشم ، اشکمون در میاد ، مواد تشکیل دهنده این قطره اشک با اون حالتی که به طور عاطفی گریه می کنیم تفاوت داره . وقتی عاطفی اشک میریزیم ، این قطره اشک حاوی پروتئین و آدرنالین هست و همین کمک میکنه تا فشار خونمون را پایین بیاره و به حد عادی برگردونه ، برای همین هست که بعد از گریه کردن احساس سبکی میکنیم. اوج کار برای من وقتی بود که فهمیدم اون قسمتی از مفز که وظیفه کنترل خنده را داره ، وظیفه گریه هم بر عهده اش هست . حالا دیگه واقعا میتوان گفت که از یکجای واحد آمده اند و به یکجای واحد خواهند رفت

فقط یک چیزه دیگه باقی موند ، اونهم در مورد خود اشک ... میدونید چیه ، وقتی روی گونه های کسی قطرات اشک دیدید نمیتونید بگید که طرف آخر ناراحتی هست ، شاید برعکس اون الان آخر خوشحالی باشه . در واقع نهایت خوشحالی و ناراحتی هر دو با یک چیز نشان داده میشوند -اشک- برای همین هست که من شخصا اشک را بیشتر ترجیح میدم ، ضمنا خنده کردن ، زیاد نیازمند به لوازم خاصی نیست در صورتی که اشک ریختن حتما به حضور قلب نیازمند هست ، دانشمندان هم هنوز نتونستند منشا اصلی اشک ریختن را پیدا کنند ، اگه اشتباه نکنم یکی از نقاشهای معروف تو یکی از آثارش یه چشم گریان کشیده که بعد اومده اون چشم را وصل کرده به قلب ، در واقع میخواسته بگه که منشا اشک کجاست . (راستی اگه اون نقاش را می شناسید یه ندایی هم به ما بدید )

پس هر وقت احساس سنگینی کردید ، هیچ خجالت نکشید برید یه گوشه و یه دل سیر گریه کنید تازه اون بالا یه جعبه دستمال کاغذی پر براتون گذاشتم می تونید برای پاک کردن اشکاتون ازش استفاده کنید ، هر چند که بعضی ها مثل من استفاده از آستین لباس را بیشتر ترجیح می دهند


به راستی اگر اشک نبود سرزمین وداع آتش میگرفت و باغ محبت خشک میشد


forever84_

-----------------
راستی یکی از دوستام می گفت که اول مولوی اون بیت را گفته ، بعدها در مجله طنز توفیق جای گریه را با خنده عوض میکنن و اینقدر فراگیر میشه...فقط اگه مولوی بدونه!!!