۱۳۸۵ شهریور ۱۱, شنبه

ای دوستان بدانید و آگاه باشید که!

یونسکو برای آشنایی مردم جهان با بزرگان کشورهای مختلف قراره هر سال رو به نام یکی از این بزرگان نامگذاری کنه و توی کشورهای مختلف مراسم بزرگداشت براش برگزار بشه .سال 2007 سال مولاناست . خوشحال شدید حالا بقیه اش رو بشنوید! به همین منظور یونسکو سه تا کشور رو به عنوان برگزار کننده اصلی مراسم بزرگداشت مولانا اعلام کرده :ترکیه ، افغانستان، مصر!!! حالا دوتای اول یه چیزی این وسط مصر چیکاره است من نمیدونم . خیلی ساده اس وقتی شما اسم مولانا رو توی اینترنت به انگلیسی سرچ کنید 99 درصد سایتها ماله ترکیه است ، اما راستش رو بخواید مولانا نه مال ترکیه است نه ایران و نه افغانستان و نه هر کشوری که ادعا میکنه ،قبول هم دارم که مولانا از بند سرزمین و قومیت و... خارجه ولی مولانا واقعا متعلق به اون سرزمینیه که مردم کوچه و بازارش هم، مولانا رو بشناسن، کاراشو بخونن، درکش کنن و در عمل ازش پیروی کنن . ما ایرانیا چیکار کردیم که خودمون رو به آب و آتیش میزنیم که با مدرک وسند ثابت کنیم مولانا ایرانیه ، با یه گل هم بهار نمیشه ممکنه ما تو کشورمون چند نفر مولوی شناس داشته باشیم که توی دنیا تک باشن ولی همون چند نفرن ،پس 70 میلیون ایرانیه دیگه چی میشن؟ پر فروشترین کتاب توی ایران باید کیمیاگر پائلوکوئیلو باشه ، بشتابید مردم اولین رمان روشنفکری در ایران در حالیکه خبر نداریم همون داستان دفتر ششم مثنوی مولاناست با این تفاوت که به جای اینکه از بغداد بریم مصر از اسپانیا میریم و اضافه کردن یه سری عشقولانه الکی برای نمایش هنر نویسنده ! اتفاقا چقدر این داستان شبیه وضعیت ماست ، داستان از اینقراره چوپانی بغدادی در خواب میبینه که توی مصر در فلان جا گنج بزرگی مخفی شده ،راه میوفته میره مصر و اونجا اشتباهی به جای دزد میگیرنش وقتی نگهبان ازش میپرسه اینجا چیکار میکنی و اهل کجایی داستان خوابش رو برای نگهبان تعریف میکنه بعد نگهبان بهش میگه تو چقدر ساده ای من الان چند ساله که دارم خواب میبینم توی بغداد توی فلان خیابون و کوچه یه گنج بزرگ مخفی شده .چوپان میبینه این آدرس خونه خودشه ، هیچی نمیگه و بلاخره بر میگرده بغداد و توی خونه خودش گنج رو پیدا میکنه . فرق قصه زندگی ما با چوپان اینه که منتظر نشستیم تو خونه مون که یکی بیاد لقمه آماده بذاره دهنمون بگه ببخشید زیر جایی که نشستید یه گنجه و چون ممکنه خسته بشیم برامون زمین رو هم بکنه . اونقدر هم به این رخوت عادت کردیم که اگه کسی واقعا هم بیاد بهمون جای گنج نشون بده باور نمیکنیم . تا وقتی که معتبرترین نسخه مثنوی به تصحیح رینولد نیکلسون باشه و بیشترین میزان خرید کتابهای مولانا در آمریکا . ما همون ساکت باشیم بهتره ، ترکیه هم باید بشینه سرجاش کشوری که برای جذب توریست توی کاباره هاش شما رو به صرف انواع مشروبات همراه با اجرای رقص عرفانی ِ سماع دعوت کنه که دیگه اصلا لازم نیست باهاش بحث کرد. نگیم خب حالا ما چیکار کنیم باید دولت فرهنگسازی بکنه و... فرهنگ رو تک تک افراد جامعه میسازن نه جامعه برای تک تک افراد . یه چیز جالب که من فهمیدم اینه که خیلی از افراد از ترس سختی ادبیات اشعارمولانا سراغ کتابهاش نمیرن . در حالیکه متن خود شعرها خیلی ساده است حداقل از تفسیر ها و بازگردانیهایی که براشون نوشتن خیلی ساده تر و قابل فهمتره . لازم هم نیست همین اول کار تمام معانی رو بفهمیم ، به تدریج که داستانها رو بخونیم معنای قصه ها رو توی زندگی روزمره خودمون میبینیم مثلا میبینیم اتفاقی که امروز برامون افتاده عین اون داستان موسی و فرعون

مثنوی بوده. به جای سیندرلا و ِشِِرک و ...برای بچه ها داستانهای مثنوی رو به زبان ساده

تعریف کنیم . به جای این همه اس ام اس های چرت و پرت که هر روز برای هم میفرستیم یه بیت شعر مولانا یا حافظ ... برای هم بفرستیم . و مهمتر از همه چیزه خیلی خطرناکی که امروزه بین ماها رایج شده اینه که وقتی میبینیم یه آدم معمولی مثل خودمون داره،از مولانا و بقیه شاعرا و تفکرشون حرف میزنه یا مسخره اش میکنیم یا بهش انگ ریا و دروغگو میزنیم این یکی از مرگ آورترین بیماریها برای فرهنگمونه حتی اگر کسی برای ریا، کاری بکنه از ما که فقط نشستیم و ایراد میگیریم خیلی بالاتره . این رو هم قبلا توی_ گفته های دکتر الهی قمشه ای

شنیدید که توی مهمونیهامون به جای این همه حرف بیخود یه غزل حافظ بخونیم یا یه داستان

مثنوی رو برای هم تعریف کنیم .

و آخر اینکه کم بودن کاری نداره برای بهتر بودن از اونچه که الان هستیم باید تلاش کرد و زحمت

کشید ، باید تا مصر رفت با دست خالی و پای پیاده و تنها راهنمای ما همین بزرگان فراموش شده مون هستن نه هیچ کس دیگه.

چون ز بغداد آمد او تا سوی مصر

گرم شد پشتش چو دید او ُروی_ مصر ...

دیده ام خود بارها این خواب من

که به بغداد است گنجی در وطن ...

بازگشت از مصر تا بغداد او

ساجد و راکع ، ثناگر ، ُشکرگو

مهزاد