tag:blogger.com,1999:blog-3244575.post8915085769004578229..comments2023-03-28T14:16:32.807+03:30Comments on شفا: پاک کنUnknownnoreply@blogger.comBlogger2125tag:blogger.com,1999:blog-3244575.post-39612352737831716222009-04-18T10:08:00.000+04:302009-04-18T10:08:00.000+04:30اتفاق عزیز من فکر میکنم وقتی که حرف و راه هیچ کس آ...اتفاق عزیز من فکر میکنم وقتی که حرف و راه هیچ کس آدم رو سر شوق نمیاره و هل نمیده یعنی وقتشه که آدم راه خودش رو بره راهی که خاص ِ خاص ِ خودش و اخلاقاشو عادتاشه.نه اینکه اونا جفنگ گفته باشن ها نه ، دیگه برای من ِ نوعی توی هر زمان و مکانی که باشم به درد نمیخوره چون من قراره مهزاد بشم نه مثلا رابعه عدویه (جون عمه ام!)<BR>بحث آدمه اس نه زمان و مکانش . <BR><BR>تا اونجا که یادم میاد من تاحالا یه کتاب فلسفه هم نخوندم چون به نظرم خیلی بیخودن ادم خوابش میگیره.مهزادnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3244575.post-29679953791139438962009-04-18T01:18:00.000+04:302009-04-18T01:18:00.000+04:30سلام دوست عزیزخیلی جالبه!با دلتنگی و افکار مشوش بع...سلام دوست عزیز<BR>خیلی جالبه!با دلتنگی و افکار مشوش بعد از اینکه یه مطلب توی وبلاگم گذاشتم گفتم یه سری هم به شفا بزنم و خبری از دوست قدیمی ام محمد بگیرم که با این چند مطلب آخرت روبرو شدم.من هم یه همچین حالی دارم.قبلا خیلی از کتابهای عرفا رو خودنم اما حالا هم که گاهی دلم هواشون رو میکنه دست و دلم به خودنشون نمیره!اشکال کجاست؟ما اشتباه میکنیم یا اونا اشتباه میکردن؟چرا دیگه ادبیان دلم آدم آب نمیکنه؟چرا دیگه شعر تن آدم رو نمیلرزونه؟<BR>ما بد شدیم یا زمونه عوض شده؟<BR>واقعا چی شده؟<BR>از محمد شنیدم که فلسفه می خونی.اگه جوابی پیدا کردی به من بگو.انگار این درد مشترکه و ایران و کانادا نداره.<BR>موفق باشی.اتفاقhttp://phyphi.blogspot.comnoreply@blogger.com