۱۳۸۲ مرداد ۲۱, سه‌شنبه

روزهاي مريخي



نگاه كردن به مريخ درخشنده من رو به ياد درخشندگي

روح انسانهاي بزرگ ميندازه.انسان هايي كه از اعماق

تاريكي به مردم نور هديه ميدن.



اگه مريخ درخشنده است براي اينه كه، نوري كه از خورشيد قرض ميگيره رو به ديگران هديه ميده...



اون سياره هيچ چيز خاصي نداره تنها چيزي كه باعث درخشش شده بخششه.اين بخشيدن و هديه دادنش ِ كه باعث

ميشه عزيز و زيبا بشه.



مريخ بخشنده است،از ميون تاريكي ها به ما شادي ميده.

اين يعني كيمياگري.اون ماموره كه بدون هيچ قيد و شرطي به ما عشق بورزه.



بيايد ما هم تمام سعي مون رو بكنيم كه از امروز تا روزي كه مريخ به نزديكترين فاصله اش با زمين ميرسه،مثل مريخ باشيم و به ديگران شادي هديه بديم.



شاد كردن ديگران هم مثل بقيه بركت هاي معنويه،هر چي بيشتر ببخشي بيشتر دريافت ميكني.



و اين باعث ميشه ادم احساس كنه كه ديگران چقدر به وجودش نياز دارن...و چقدر ميتونه مفيد باشه.



بيايد هر چقدر كه از دستمون بر مياد انجام بديم ،اگه شده حتي با زدن يه لبخند، يااميدواري دادن به يه آدم غمگين ،يا حتي شايد كوچيكتر از اون...شستن ظرفهاي مامان!





...اواخر اگوست وقتي مريخ از هميشه به ما نزديكتر ميشه

روي زمين ستاره هاي كوچيكِ درخشاني رو مي بينه كه برق اونا چشمهاش رو خيره ميكنن...



شاد باشيد و بيشتر از اون شادي بخش



هدي