۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبه

زندگی تنها میراث توست

امور روزمره خیلی آرام و بی صدا وارد زندگی ما می شوند.

عادت های ما رفته رفته چنان در تار و پودمون رخنه می کند که ناگهان در می یابیم اسیر عادت ها شده ایم

و محکومیم به چشیدن وباز چشیدن همان لقمه ها و جرعه های همیشگی.

در چنین موقعیتی آن چیزی که سخت به آن نیازمندیم رفتاری شگفت و پیش بینی نشده است

تا خون را به رگ های این زندگی مرده و عادت زده برگرداند.

به نظر من جوهره ی زندگی شگفتی ست و دوری از عادات.

اگر ما زندگی را اسیر عادت های روزمره کنیم حاصلی نخواهد داشت جز از دست دادنش برای همیشه.


معجزه ها به چشم بر هم زدنی روی می دهند
برای کسی که کمتر از همه منتظرشان است.

3 نظر:

Mohammad گفت...

کل نوشته جالب بود ساغر اما چرا اینو نوشتی: "برای کسی که کمتر از همه منتظرشان است." من فکر می کردم معجزه ها همیشه رخ میدن اما شاید بیشتر کسانی که چشم ِ دیدنش رو پیدا می کنن، معجزه ها دیده میشن. مثلا کسی دنبال یه معجزه هست و هست و هست هی بدبختی و بدبیاری و شکست. یوهو یه جایی تو تصادف از مزگ نجات پیدا می کنه و نگاهش به زندگی عوض میشه.

رضا متین وفا گفت...

سلام
مرسی جالب بود

saghar گفت...

شاید از این دید بهش نگاه کردم که اون کسی که لحظه لحظه ی نفس کشیدنش رو میتونه به زنده بودن و زندگی کردن به معنای واقعی تبدیل کنه و فقط از بودن و زنده بودنش لذت ببره دیگه منتظر نمیمونه تا روزگار براش دست به معجزه بزنه
اون معجزه رو خودش خلق میکنه

ممنون محمد