۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

مَلِک خورشید

کارتون ِ مَلِک خورشید، ساخته ی آقای صادقی در سال 1354. داستانی مهم برای همه ی ما.
.

لینک در یوتیوب


داستان ِ پادشاهی که دید روزها و هفته ها و فصل ها همه عین ِ همند و تکراری. از فصل ها و تکرارشان بدش می آمد. آرزویی نداشت. تا اینکه خدا کمک کرد و او وارد ِ اتاقی که نباید می شد، شد و عکس ِ دختری را دید (کنایه از آرزوی شخصی) و نفهمید چرا عاشقش شد و به دنبالش رفت. در راه خطرها بود، غول ها و دیوها. اما همه را با همت ِ خودش و کمک ِ خدا از بین برد و دخترهای زیادی را نجات داد، اما هیچکدام آن دختر نبودند. پس با آنها ازدواج نکرد تا اینکه بالاخره در مرحله ی آخر اژدهایی را که روی جریان ِ رودخانه بسته بود و آب ِ شهر را قطع کرده بود را دید که مردم برای اینکه آن اژدها از روی آب بلند شود خوشگل ترین دختر ِ شهر را دارند به او هدیه می کنند. اژدها را کشت و دختری را که دید همان بود که می خواست.




Excerpt: Prince Khorshid, or King of the sun, an old story inspired from Ferdowsi's Shahnameh.


2 نظر:

ناشناس گفت...

این کارتون را با سختی دانلود کردم. حدود 8 ساعت طول کشید. اولا ممنونم که محتوای کارتون را نوشتید که بدانم چیزی که دانلود می کنم همان است که باید باشد. اما به هشت ساعت صبر می ارزید. این کارتون ساده با بارهای بار دیدم. هر بار چیزی جدید فهمیدم. ترغیب می کند افسردگی را کنار بگذارید. امیدوارم در شفا همیشه از این دست مطالب ببینیم. توی این شلوغی ها که همه جا سیاسی می نویسند خوشحالم که شفا آلوده سیاست نشده و مثل سابق از عشق و ایمان و اخلاق می نویسد.

مریم س. از کاشان

محمد گفت...

ممنون مریم خانم. ای کاش ذره ای از صبر و اشتیاق ِ شما رو من هم داشته باشم. لطف کردید که نظرتون رو نوشتید. باز هم برای ما بنویسید.