۱۳۸۸ بهمن ۲۲, پنجشنبه

خاک مقامی است.

خاک مقامی است. وقتی خاك بتواند وارد ِ گیاهی زنده بشود، یا به گوشت ِ تن ِ انسانی بچسبد، از قابلیت ِ محض به سوی فعليتی حركت كرده. در این سفر البته خاک بودنش را از دست می دهد. به عبارت دیگر، دست بر می دارد از بودن ِ چیزی که هر روز بوده. یا بالا می رود یا سقوط می کند.

بالا یعنی چه: یعنی به توانایی ِ رشد ِ بیشتری رسیدن. خاک ِ بهتری شدن. پایین رفتن که برعکس یعنی قابلیت ِ رشد را از دست دادن، سقوط به دره ی ثبات.

نکته ی کلیدی در این است که اگر سقوط کنیم به دره ی عدم ِ رشد، می توانیم با تکنیکی بنام ِ "توبه" به خاک بودن برگردیم. شاید بار ِ دیگر بتوانیم در چرخه كمال از خاك آغاز كنیم و به مرتبه ای بلند برسیم.

يوم ينظر المرء ما قدمت يداه، و يقول الكافر يا ليتنی كنت تراباً
(بخشی از آيه آخر سوره نبأ در صفت ِ روز ِ قيامت)

روزی كه آدمی می نگرد به آنچه از پيش با دستهای خود فرستاده است و می گويد ای كاش خاك بودم .

خاک پایین ترین مقام ِ آفرینش نیست. اولین مقام برای توانایی ِ رشد کردنه. مقام ِ پایین تر از خاک، هر چی باشه، چون توانایی ِ رشد نداره یک فرصت نیست.

غم از جنس ِ ثباته. دیدین وقتی کسی بلایی ناگوار به سرش میاد فکر نمی کنه که موقتیه و همش فکر می کنه که بدبحت شد و رفت! تموم شد و دیگه شد، آنچه نباید می شد. اما شادی از جنس ِ موقتیه و به همین دلیل از جنس ِ حرکته. از جنس ِ رشده. آدم اگه بخنده، گاهی در همون حین، فکر می کنه که این خنده اگه تموم بشه چی؟! اگه غم بیاد دوباره چی؟ خنده از جنس ِ خاکه. بالقوه چیزی برای رشد در خودش داره. تمام ِ خلاقیت های دنیا ریشه توی خاک ِ شادی دارن، نه غم. یه آدم ِ افسرده رو در نظر بگیرین که از همه چیز نومیده. خلاقیت ِ این آدم صفره. جاذبه اش صفره. غم ِ او از جنس ِ رشد نیست. از جنس ِ خاک نیست. دون تر از خاکه. از جنس ِ چیزیه که توانایی ِ رشد نداره. به همین دلیله که باید خاک ریخت روی غم. تا دفن بشه.

خاک بر سر کن غم ِ ایام را.
حافظ‎

غم را باید زیر ِ خاک دفن کرد که حاک بالاتر باشه، نه اینکه خودت رو پست کنی و با غم بجنگی. غم هیچوقت تبدیل به شادی نمی شه. باید دفن بشه زیر ِ شادی. همونطور که نومیدی نمی تونه "تبدیل" بشه به امید. نومیدی دفن میشه زیر ِ امید. نومید ثابته و امیدوار خاکه. توی زندگی شخصی اگه از غرور دست برداریم، دوباره می توان از خاک شروع کرد.

... محمد



Excerpt:Being soil means being able to get into the potential to grow.


7 نظر:

ناشناس گفت...

عالی بود. دلم برای نوشته های شما تنگ شده بود. توی این وانفسای نومیدی

ssadde1381@yahoo.com گفت...

جناب محمد آقا. با سلام. مطلب را خواندم. هیجانم به خواندنش از پاراگراف دوم رو به فزونی گذاشت. اولش را سنگین نوشته اید اما از بعد از آن آیه منظورتان معلوم می شود. در انتها به واقع در اوج به پایانی زیبا می رسانید. تا جایی که دیده ام اکثر مطالب شما همین گونه هستند. به هر حال مطلبی بسیار کاربردی نوشتید که در ذهن می ماند تا بعد از خوانده شدن رشد کند. امید که موفق و پوینده باشید. ارادتمند. صادق

مهزاد گفت...

به قول دوست افغانیم، خوبی‌ .

shadi گفت...

kheyli ziba bood, por az noor bud,manam delam baraye matalebe shadibakhshe shefa tang shode bud,yadame in site ro tu roozaye naomidi tu ghorbat peyda karde budam,doosto hamdame khubi baram bud hamatuno doost daram shaaad bashid

غزاله گفت...

به قول خودت محمد خیلی پرمغز بود! ممنون

شتر گفت...

خیلی خوب بود ، مرسی ...

امیر گفت...

تاثیر ِ زیبایی داشت ،
امروز برای عزیزی ازامانتداری و رازداری " خاک " می گفتم ،
خاک هم امانتداره و هم رازدار ...