۱۳۸۹ آذر ۱۲, جمعه

در احسان

یکی در بیابان سگی تشنه یافت
برون از رمق در حیاتش نیافت

کله دلو کرد ان پسندیده کیش
چوحبل اندر آن بست دستار خویش

بخدمت میان بست و بازو گشاد
سگ ناتوان را دمی آب داد

خبر داد پیغمبر از حال مرد
که داور گناهان از و عفو کرد

الا گر جفا کاری اندیشه کن
وفا پیش گیر و کرم پیشه کن

کسی با سگی نیکویی گم نکرد
کجا گم شود خیر با نیکمرد؟

بوستان سعدی

Excerpt: Your Text Here