۱۳۸۹ بهمن ۱۴, پنجشنبه

تماشا مبارکست

به یاد روزی که این شعر را برایم خواند...



ای بستگان تن به تماشای جان روید
کآخر رسول گفت تماشا مبارکست


Excerpt: Something that reminds me of him.


1 نظر:

محمد گفت...

ای نوبهارحسن بیا کان هوای خوش / بر باغ و راغ و گلشن و صحرا مبارکست

ای بستگان تن به تماشای جان روید / کآخر رسول گفت تماشا مبارکست

هر برگ و هر درخت رسولیست از عدم / یعنی که کشت های مصفا مبارکست

چون برگ و چون درخت بگفتند بی زبان / بی گوش بشنوید که اینها مبارکست

می آیدم به چشم همین لحظه نقش تو / والله خجسته آمد و حقا مبارکست

بر خاکیان جمال بهاران خجسته ست / بر ماهیان طپیدن دریا مبارکست

دل را مجال نیست که از ذوق دم زند / جان سجده می کندکه خدایا مبارکست

هر دل که با هوای تو امشب شود حریف / او را یقین بدان تو که فردا مبارکست