۱۳۹۰ مهر ۱۴, پنجشنبه

استیو جابز


چیزی که باعث میشه استیو جابز با اهمیت باشه اینه که به این فکر نکرد که من استیو پسر ِ فلانی هستم و کارمند ِ فلان جا و علاقه مند به این و اون، با چند نوشته ی بی اهمیت این ور و اونور که یه شب یوهو سکته کنه و بمیره.

از این به بعد وقتی وارد کتابفروشی ها می شید و تصویر رنگی ِ استیو جابز رو روی کتاب های جلو ی معازه می بینید خیلی خواهید شنید که نابغه بود و ... اما اینا هیچکدوم مهم نیست. فرقه بین کسی که می دونه پرنده چیه و چطور پرواز می کنه با کسی که معنی ِ پرنده رو به ۱۳ زبان مختلف بلده.

پرنده باشیم.

به مردن فکر کردن ، شب و روز به نبودن فکر کردن یه چیزه،
به زندگی فکر کردن و صبح تا شب به زندگی فکر کردن چیز ِ دیگه.

به زندگی فکر کنیم. به قدم ِ بعدی.

استیو وقتی بهش گفتن سرطان گرفتی و داری می میری تازه به اوج خلاقیت رسید. تازه آی فون ، آی پد و مک بوک ایر و ... رو آفرید (به همراه ِ همکارانش)

یادمون نره استیو و رازی که در زندگیش در ۷ سال ِ آخر ِ عمرش برای ما باقی مونده.

استیو جابز یعنی تاره وقتی سرطان گرفتی امیدواری هات شروع بشه.

دوستمون دارند
... محمد

Excerpt: Steve Jobs