به نظرم میشه جوری زندگی کرد که با پیش بینی هات جور در نیاد.
من گاهی پیش بینی می کنم که زندگیم در ۵ سال و ۱۰ سال و ۱۵ سال آینده اینطوری و اونطوری میشه. دارم تلاش می کنم برای اینکه زندگی شبیه به چیزی بشه که باید بشه چرا که این راه ِ استانداردیه که برای رسیدن به آرزوهام وجود داره.
راهش استاندارده و توش یک عالمه تلاش لازمه و عنصر شانس هم هی مهمه؛ هی مهمه؛ هی مهمه... اگه این راه رو بگیرم به جایی می رسم که می خوام و شبیه میشم به کسانیکه اگه شبیهشون بشم بعد از اونجا به بعد راه خودم که یگانه ی خودمه بیشتر معلوم میشه. اما باید به اون نقطه رسید و برای رسیدن باید تلاش کرد.
اما نمی دونم چقدر واقعا لازمه اینطور بود. بعضی آدم ها می تونن و باید اینطور باشن. اما بعضی روحیه ها شاید همه چی براشون خیلی زود تکراری میشه. دست از تلاش بر می دارن و بی انگیزه میشن. همه چی رو همه ی آخر و عاقبت و همه ی زندگی ِ خودشون و عزیزانشون رو تو یک چشم به هم زدن می بینن. حتا بعد از مردنشون که میشن یکی مثل دیگری.
اینجور جاها تو زندگی که پیش میاد فقط و فقط خدا می تونه کمک کنه از منجلاب عقل بیرون بیام. به دنیای معجزه ها و عجیب ها پا بگذارم.
خدایا ممنونم که فقط عقل رو نیافریدی. کل ِ حیات رو با جرقه ای ناشی از عدم ِ عقلی استارت زدی و عقل فقط نگهداره ی خوبی برای حیاته. عقل یک نگهبانه برای حیات. نگهدارنده ی زندگی پس از خلقته. مثل نمک که نگهدارنده ی خوبیه برای مواد غذایی.
عقل استنباط می کنه که اگه من هم به مدت میلیاردها سال تلاش کنم و با احتمالات مختلف و شانسی تلاش کنم تا واکنشی شیمایی رو درست کنم می تونم سلول زنده و زندگی بسازم. فرض که این ممکنه و فرض که عقل خودش هم در طول این میلیاردها سال خودش خودش رو تکمیل کرده. فرض که شیمی تونسته باشه انسان زنده درست کنه. آیا شیمی ِ انسان ِ بی اعتقاد به خدا می تونه چیزی مثل هنر رو بیافرینه؟ انسان بی اعتقاد چقدر خلاقه؟
اعتقاد ِ من اینه که خلق و خلاقیت همه از جنس دیگری هستن. شاید بشه گفت چی هستن یا به چی نزدیکن اما انطباق ِ عقلی بر ماجرای خلق ِ هر چیزی، درواقع مثل ِ دیدن ِ سایه ی یک طاووس می مونه. طاووس ِ عقل، قلبش می تپه اما سایه اش چیزی نمی گه از این تپش.
... محمد
اعتقاد ِ من اینه که خلق و خلاقیت همه از جنس دیگری هستن. شاید بشه گفت چی هستن یا به چی نزدیکن اما انطباق ِ عقلی بر ماجرای خلق ِ هر چیزی، درواقع مثل ِ دیدن ِ سایه ی یک طاووس می مونه. طاووس ِ عقل، قلبش می تپه اما سایه اش چیزی نمی گه از این تپش.
... محمد
Excerpt: .what is wisdom and why lcreativity is different from wisdom.
لطفا اگر از مطلبی خوشتون اومد با دوستانتون در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید..
0 نظر:
ارسال یک نظر