Are you -Nobody- too
Then there's a pair of us
Don't tell
They'd advertise-you know
How dreary- to be -some bodyHow public-like a Frog-
To tell one's name -the livelong June-
To an admiring Bog
EMELY DICKINSON
من هیچ کسم !تو کیستی؟
تو هم آیا هیچ کسی؟
پس ما یک جفتیم
به هیچ کس مگو
مبا دا رسوایمان کنند
چه ملال اور است کسی بودن
چه شرم آور است همچون غوکان
نام خود را در سراسر بهاران
به منجلابی ستایشگر گفتن
املی دیکنسون در محافل ادبی ایران نامی اشناست و علاقه و توجه دوستداران شعر و ادب را بخود جلب کرده
هنگام ان فرا رسیده که این شاعر بزرگ به شکل جدی تری به جامعه ادبی ایران و فارسی زبانان معرفی شود
ا ملی را"شاعر شاعران"بهترین شاعره "ازبزرگترین شاعران آمریکا "شاعر شگفتیها"دخترمولانا"نامیده اند
نوشتن درباره او دشوار است برای شناخت او باید به قلمرو های باطن وزوایای پنهان روح وچشم اندازهای درون نقب زد
او در یکی از نامه هایش به ماریا ویتنی مینویسد
دوست عزیز تو مثل خدایی . به درگاهش دعا میکنیم واو پاسخ میدهد : نه
بعد به درگاهش دعا میکنیم تا آن"نه " را لغو کند این بار اصلا جواب نمیدهد
بااین حال"بجوی تا بیابی " بنیاد ایمان است
از سر خوردگی سخن گفتی این از معدود موضوعاتی ست که نسبت به آن بی وفایم
زندگی بینشی چنان نیرومند است که به همه وعده هایش عمل میکند
پرنیان
0 نظر:
ارسال یک نظر