چنان دیدم دوش
که خداوند جهان را شست
در بارش لطیف آسمانی خویش
و بامداد جهان را در آفتاب گسترد
تا خشک شود
هر تیغه باریک علف را شستشو کرد
و هر درخت لرزان را
و رگبارهایش رابر تپه ها فرو با رید
و دریای مواج را جاروب کرد
گل سفید سفید تر شد
گل سرخ سرختر شد
زیرا خداوند
چهره های عطر آگین همه را شست و در خواب کرد
هیچ پرنده ای نیست
و هیچ زنبوری
که پرنده ای پاک تر
و زنبوری پاکیزه تر نشده باشد
چنان دیدم
که خداوند جهان را شست
ای کاش مرا نیز می شست
و غبار آلودگیم را می زدود
و مانند آن سپیدار کهنسال
پاک و شفاف و درخشان می کرد
William L.Stidger
0 نظر:
ارسال یک نظر