۱۳۸۴ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

واکنشهاي عاشقانه

mehdi-he.com

فراست، Poet Laureate يا ملک الشعرا حساب ميشه. تخصص ش تو اشعار عاشقانه هست.

تشبيه ها و توصيف هاي بي نظيرش که غالباً در ستايش اطرافيانش سروده، از بي نظيرترين گنجينه هاي شعر انگليسي حساب ميشه؛ مثلاً در شعر «خيمه ي ابريشمي» The Silken Tent توصيف خيمه اي رُ مي کنه که اين جوريه و اون جوريه (از رنگش گرفته تا بند بند طناب هايي که اون چادر رُ گرفته) و نهايتاً نتيجه مي گيره خوشگل ترين خيمه ي دنياست و تيرکِ خيمه (اون چوب وسطي که خيمه رُ سرپا نگه ميداره) رُ توصيف مي کنه و ميگه اون تو هستي!

خود فراست در توضيح اين شعر گفته زماني که بچه بوده يه روز صبح از خواب بيدار ميشه و از پنجره مادرش رُ ميبينه که از اون دامن هاي گشاد کلاسيک و قديمي انگليسي پوشيده و اين صحنه زيباترين صحنه ي عمرش بوده.. بعدها اين شعر رُ در توصيف اون خاطره ميگه..

دو تا از شعرهاش رُ که خيلي دوست دارم با يه کم توضيح ميارم، اميدوارم خوشتون بياد:


The rose Family
The rose is a rose,
And was always a rose.
But the theory now goes
That the apple's a rose
And the pear is, and so's
The plum, I suppose,
The dear only knows
What will next prove a rose
You, of course, are a rose -
But were always a rose.
// Robert Frost (1874-1963)



گل سرخ از تيره ي گل سرخها هست
و هميشه هم گل سرخ بوده
اما تئوري هاي جديد ثابت مي کنه که سيب هم از تيره ي گل سرخ هاست
و همين طور گلابي!
و فکر مي کنم آلو هم همين طور باشه
فقط خدا مي دونه
ديگه چي قراره ثابت بشه از تيره ي گل سرخ هاست
تو هم، خب البته، گل سرخ هستي
اما هميشه گل سرخ بودي

* واژه ي آلو و سيب و گلابي، در شعر و ادبيات انگليسي شديداً بار منفي داره. در اشعار عاشقانه از اين واژه ها بيشتر براي تمسخر و سطحي نشون دادن عشق استفاده مي کنن.

* صدها شعر عاشقانه نوشته شده و صدها هزار تشبيه و استعاره.. در عين حال استفاده از اين تشبيه ها براي «معشوقه»، يه جور سنت شکني محسوب ميشه.

* مهم ترين و جالب ترين قسمت شعر همون خط تيره ي آخر سطر يکي مونده به آخره ! اون دش يا خط تيره مي تونه هر جاي شعر استفاده بشه و به معني اين هست که جمله يا سطر بعدي ش، از اهميت خيلي خاصي برخورداره، انگار شاعر اصلاً کل شعر رُ واسه بيان اون سطر نوشته.. اينجا هم در کل شعر، فراست عشق رُ (رز مظهر و سمبل عشق هست) يه چيز عادي و حتا سطح پايين توصيف ميکنه.. اگه گل سرخ خاصه، پس گلابي هم خاصه!! اما در دو سطر، به طور مستقيم مخاطب ش (معشوق) رُ صدا ميزنه؛ «تو». و ميگه تو هم البته رز هستي، اما هميشه رز بودي؛ نه مثل گلابي که جديداً دارن ثابت مي کنن از تيره ي رزهاست.. البته با توجه به دو سطر اول شعر که در اونجا هم خودِ رز رُ اصيل توصيف مي کنه (و هميشه ا تيره ي گل سرخيان بودي..) کاملاً اين نتيجه رُ ميگيره که تو (معشوق) اون رز اصلي هستي، و نه سيب، آلو و..

-----------------------

mahsaa
aghl afsane az in dast ro zyad bavar karde o khahad kard. ama del koja

-----------------------
هادی
e-mail hadi_tahmasbi@yahoo.com

با سلام و درود
من هم در برخورد اول خیلی تعجب کردم که چقدر اختلاف وجود داره مابین تصور و باور عمومی ما شرقی ها و با دیگر مردمان این کره خاکی در تعریف عشق و در نگاه به عشق.

ولی بعد با تامل بیشتر متوجه شدم که منظور خانم فیشر از عشق همان چیزی است که ما به آن عشق زمینی میگوییم. عشقی که در چارچوب ذهن اسیر شده، عشقی که درچارچوب ذهن تعریف شده، آن هم ذهنی که خواسته های دنیای فیزیکی تمام آمال و اهدافش رو تشکیل میدهد.

در حقیقت شاید اینطور بشه گفت که ازدواج بین دو نفر یک پدیده کاملا زمینی (فیزیکی و مادی) است که هدف اصلی آن همان تولید مثل است. این موضوع مابین انسان و حیوان مشترک است و جنبه غریزی دارد.

ولی عشق مابین دو نفر، یک پدیده آسمانی (معنوی) است. هدف آن یکی شدن و وحدت است. البته به نظر من ما چون در میزان آگاهی پائین هستیم، عشق واقعی که همان عشق به کل (یا عشق به خداست) بصورت عشق به جزء در بین ما ظاهر میگردد و نمود پیدا میکند و به این ترتیب ما را آماده میکنه تا برای عشق به خدا خودمان رو مهیا کنیم.

عشق زمینی به هیچ وجه ریشه و مبنای معنوی و آسمانی ندارد و هرچند که در آن شور و احساسات زیادی نهفته است هدف آن در نهایت تامین نیازهای فیزیکی است. در حقیقت نسخه دروغین عشق واقعی مابین دو نفر است.

شاید بالای 99 درصد ازدواجها اولش با عشق آغاز میشه، ولی این موضوع در چندماه یا چند سال اول به شدت رنگ میبازه، چرا ؟ چون با عشق زمینی آغاز میشه.

به نظر من و با توجه به روند تغییرات در جهان و همچنین کشور خودمان، در آینده ازدواج از رونق خواهد افتاد و عشق زمینی حتی از طریق مصرف قرص و دارو (مانند قرصهای شادی آور و مسخ کننده) رواج بسیار خواهد یافت. در آینده بسیار کم خواهید یافت انسانهایی را که عشقی آسمانی در بینشان ایجاد شود و پایدار بماند.

علاوه براین که به نظر این حقیر :
اصولا عشق به جزء محکوم به فراموشی و زوال است حتما بایستی آن تعمیم داد و آنرا به عشق به کل تبدیل کرد. عشق به تمام موجودات؛ تمام انسانها از هر جنسیت؛ ملیت؛ رنگ و شکل و در اصل کل مخلوقات؛ این عشق همان عشق به خداست که هرگز زوال نمیپذیر بلکه دائما بر شدت شعله های آن افزوده میشود و به شدت در رفتار و اعمال ما تاثیر میگذارد و در اصل سیستم فکری شما را جان و روحی نو میبخشد و به سمت تکامل شتابی عظیم می دهد.


پیروز باشد و سربلند
هادی

---------------------------

marjan

اصلا عشق یعنی چی؟
اگه اشتباه نکنم منظور خانم فیشر از عشق خواهش ومیل شدیدی است که بین دو انسان شکل می گیره یک میل درونی برای رسیدن به ، شادی؛اسایش،تولید مثل و هر چیزی که انسان آرزوش رو داره.
حالا اگه اینطور به عشق نگاه کنیم محاسبات خانم فیشر درست از اب در میاد.من عاشقم برای رسیدن به ارزوهام بدون در نظر گرفتن طرف مقابلم. .من آدما رو دوست دارم چون خودم رو دوست دارم.اگه به خواستم نرسم میزنم زیره همه چیز!!!!.
اما خداوند احساسات دیگه ای هم در وجود انسان گذاشته که سناریوی قبلی رو کامل میکنه. می خوای عاشق باشی؟برای همیشه؟هیچوقت عیشت تو این دنیا به هم نخوره؟
همه چیز تو این دنیا به من وابسته است ومن هم به دنیا.
من بدون کل هیچم.
شاید اگر عشق رو مجموعه ای از احساسات انسانی تعریف کنیم قشنگ تر باشه.ودر آینده به خاطره پایین اومدن سوپ هورمون توی ذوقمون نخوره!!!!!!و تصمیم به خود کشی نگیریم

-----------------------------------

آب حیات منست خاک سر کوی دوست
گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست

ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار
فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست

داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار
مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست

دوست به هندوی خود گر بپذیرد مرا
گوش من و تا به حشر حلقه هندوی دوست

گر متفرق شود خاک من اندر جهان
باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست

گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل
روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست

هر غزلم نامه‌ایست صورت حالی در او
نامه نوشتن چه سود چون نرسد سوی دوست

لاف مزن سعدیا شعر تو خود سحرگیر
سحر نخواهد خرید غمزه جادوی دوست
Saadi
ali

-----------------------------
to be continued
<شما در شفا بنويسيد>