۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

چیزی به نام حقیقت

برای دیدن و شنیدن چشم و گوش لازم نیست چرا که اگر ضروری بودند
آن وقت خلقت کور وکر زیر سوال می رفت برای دیدن و شنیدن و درک کردن
تنها یک چیز لازم بود و خداوند آنرا نه فقط در تمام انسانها که در تمام موجودات
قرار داد و آن دل بود. و دل تنها یک کار می دانست عاشقی
و عشق به زمین آمد در میان انسانها پراکنده شد و انسانها را دوباره
در کنار هم جمع کرد و عشق این میل به شناخته شدن و درک شدن
انسانها را یکی کرد تا همه عاشق شوند در بند یک معشوق .
تا زمانی که دوستی وحدت را آورد تا یک دوست در بیکران باشد
دوست دیگر در زمین و دیگر نه عاشق باشد نه معشوق.
تنها یک دوست باشد در تمام هستی و دوست نیز فقط یک کار می دانست
زندگی . و زندگی نه از ریشه زنده که زوال داشته باشد
زندگی چیزی جز وجود و هستی نبود و نیست
و هستی چیزیست که هر روز صبح از خواب برمی خیزد روی زمین
راه می رود کار می کند و شب هنگام دوباره به خواب می رود .
هستی چیزیست که در دل تمام انسانها و موجودات هست و هستی چیزیست
که نباید از آن نوشت باید آنرا دید آوازش را شنید و وجودش را لمس کرد .
این تمام_ " حقیقت " است .
و فردا ازمن تعداد رکعت نخواهند پرسید از من "حقیقت " را خواهند پرسید
ایمان را وعشق را . چرا که بدون آنها هر چه کرده باشم باطل است .
بگذار دیگران هرچه میخواهند بگویند تو در مقابل خدای خودت مسئول هستی

((لا اکراه فی الدین قد تبیین ارشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله
فقد استمسک بالعروه الوثقی لا انفصام لها و الله سمیع علیم )) (بقره 256)

((در دین اجباری نیست راه هدایت(حقیقت)از راه ضلالت(باطل)مشخص شده است
پس هر که از راه کفر و سرکشی برگردد و به راه ایمان و پرستش خدا گراید
به رشته (ریسمان) محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست
و خداوند (به هر چه خلق گویند و کنند) شنوا و داناست ))

خدای تو شاید خدای عدالت باشد که از او حسابگری و عدالت بخواهی
یا شاید خدای محبت که از او رحمت و محبت بخواهی یا شاید ....
اما خدای من خداست . من به او و هر آنچه از اوست معتقدم .
((لکم دینکم و لی دین))(( دین شما برای شما و دین من برای من)) (کافرون6)
هر انسانی خدای خود را دارد و راه پرستش و عبادتی خاص خود
مهم نیست چگونه با نذر با صلوات با نماز با بخشش یا با عشق
مهم پرستیدن است مهم ایمان داشتن است .
بیا یا دوست باشیم یا به اعتقادات هم احترام بگذاریم .

مهزاد