۱۳۸۶ خرداد ۱۰, پنجشنبه

یک جهان



می توانم توی خونم حس کنم، توی قدم هام بشنوم
همه جا می بینم، که داره رابطه ها از هم پاره میشه، یه تغییری باید رخ بده

آدمهای بهتر از من هم هستند اینجا که با شوق و اعتقاد قلبی
دارند روی خطوط می گردند، چرت زدگان رو بیدار می کنند، چرتی هایی که فکر نمی کنند چیزی غلط باشه

ما همه روی این سیاره ی زیبا زندگی می کنیم،
هر روز طلوع رو بین خودمون تقسیم می کنیم،
ممکنه زندگی هامون فرق کنند اما برای همه ی ما
اینجا جاییه که ما تا حالا موندیم توش


توی یک دنیا زندگی می کنیم، توی یک دنیا می خوابیم، آرزو می کنیم
و کسی جای دیگه ای نداره که بره
ما داریم توی یک دنیا کار می کنیم، نفس می کشیم، عین ِ همه

مطمئنم خدا هست،
اما این به این معنی نیست که خدای من از خدای تو بزرگتره
این فقط یعنی همه ی ما به چیز ِ درستی اطمینان داریم
اگه بهشت و جهنمی هست، اگه هفت آسمان ِ زیبا هست،
یا اگه صحرای محشری هست که ما دوباره هم رو ملاقات می کنیم

حواست باشه که همین جا هم با یه تغییرات جزیی همه ی ماها دور ِ هم جمع هستیم
میلیون ها صدایی که من و تو رو صدا می زنند رو بشنو
از همه جا مواظبت کن، آخه اینجا خونه ی من هم هست

ما اگه می خندیم و می گرییم داریم توی خونه ی همدیگه می خندیم و می گرییم
به یه دنیا امید داریم
اگه دعا می کنیم داریم توی خونه ی هم دعا می کنیم
یه دنیا هست. می شنوی؟ یه دونه

شاعر و خواننده: کریس دی برگ
Chris De Burgh
مترجم: محمد

ویدیوی این موسیقی



---------------------------------
چند لینک

تیتر و موسیقی ِ پینوکیو - شنیدنش مو رو به تن ِ آدم سیخ می کنه.

تیتر ِ پایانی پینوکیو