۱۳۸۷ فروردین ۱, پنجشنبه

نو



چند روز بود عین سنگ شده بودم فشرده و دلتنگ . پر از نگرانی از شدنها و نشدنها ، حکایت از اینجا رونده و از اونجا مونده . اما دیگه بسه ، "زندگی می گوید اما باید زیست ، باید زیست" . باید آدم بلند بشه که ببینه تموم اون چیزایی که موقعیکه نشسته بود مثل غول بودن چقدر کوچک و ناچیزن . نمی دونم چرا ولی حس می کنم این مدت زمانی که برای عمر عادی من خواهد بود خیلی کمه برای من خیلی کمه ، حس می کنم خیلی کار دارم خیلی کارهایی که باید بکنم . یه سال دیگه داره میاد یه شروع دیگه ، من میخوام دوباره شروع کنم . من میخوام برم جلو ، تا انتهای انتهای انتها .
86 برای من پر از تجربه های جدید بود پر از یاد گرفتنها . و امیدوارم 87 هم برای همه آدمها، برای همه دوستان شفاییم ، برای همه کسانی که میشناسم و نمی شناسم وهمینطور برای خودم پر از شادی ، سلامتی ، موفقیت و غیرمنتظره ها باشه !
روی ماه تک تکتون رو می بوسم . سال نوتون مبارک.



Excerpt: I just wanna start again.
Hear this song as new year's gift, Gravity of love.
Its lyrics:

Turn around and smell what you don't see
Close your eyes ... it is so clear
Here's the mirror, behind there is a screen
On both ways you can get in
Don't think twice before you listen to your heart
Follow the trace for a new start
What you need and everything you'll feel
Is just a question of the deal
In the eye of storm you'll see a lonely dove
The experience of survival is the key
To the gravity of love

The path of excess leads to
The tower of Wisdom

Try to think about it ...
That's the chance to live your life and discover
What it is, what's the gravity of love

Look around just people, can you hear their voice
Find the one who'll guide you to the limits of your choice
But if you're in the eye of storm
Just think of the lonely dove
The experience of survival is the key
To the gravity of love.