۱۳۸۶ اسفند ۲۹, چهارشنبه

دعا


بیایید دعا کنیم برای محکم شدن، برای موفق شدن، برای پیش آمدن ِ بهترین چیز ها در سال ِ جدید برای خودمون و برای دوست های شفایی مون.

بقول ِ استاد الهي قمشه اي: دال ِ اول ِ دعا يعني « ديدن»، كه همون ديدن آرزو با چشم يقين است، و عين بعدش يعني « عمل كردن» و سر به راه ِ هدف نهادن، و الف ِ آخرش يعني « استجابت» ِ آن آرزو (برآورده شدن آن از جانب خدا). پس دعا به معني نشستن و گريه كردن نيس. دعا يعني از ته دل خواستن چيزي و تلاش براي رسيدن به آن. دعا یعنی کوک کردن ِ خودمون صبح ها وقتی گنجشک کوچولوی پشت ِ پنجره شاهده!

ای گرداننده ی قلب (چیزهای پنهان) و چشم ها (چیزهای آشکار). حالمون رو عوض کن تا روزگارمون به تر بشه.

عاشق باشيم اما نه از اون عاشقايي كه صبح عاشقند و شب خلاص. بريد دنبال ثروت. بريد دنبال علم. نگيد: آقا ثروت خوبه يا علم؟ اين سؤال آدم درست و حسابي نيس. بگيد هر دوش خوبه، تازه هنر هم خوبه، گردش در عالم هم خوبه.
دايره ي خواستن و تلاشتون رو بيشتر كنين.
من هم علم ميخوام به حد كمالش و هم ثروت ميخوام تا گوشه اي از احساس خدا رو وقتي به بنده اي كرم ميكنه رو تجربه كنم. اينجور حسها رو نميشه تعريف كرد.

يارو كه هيجده تا مدرسه ساخته رو ميارن تو تلويزيونهاي دنيا و ازش ميپرسن كه چه احساسي داري. نميتونه بگه. مجبوره يه چيزي بي سر و ته تحويل شما بده . اما اين نوع سخاوتهاي بزرگ چشيدنيه. لذت بعد از كشفي تازه در عالم علم، چشيدنيه. بريم ببينيم عالمان چه لذتهايي دارن ميبرن. ذره اي از اون لذتها ببريم. بريم ببينيم هنرمندان عالم چه لذتي بردن، ما هم ببريم.

هي نشينين بگين فلاني اينجوري كرد و فلاني اونجوري. آدم عاشق را ه ميفته. اصلا از نشانه هاي عشق اينه كه آدم رو راه ميندازه. اگه ديدين يكي اومد و گفت كه عاشقه، بعد ديدين كه همش نشسته و تكوني نميخوره، بدونين خدا رو عوضي گرفته. يه چيز ذهني و ضعيفي رو جاي خدا گرفته. خدا بزرگترين قدرت عالم نيس. تموم قدرت عالمه.

امام صادق در بحارالانوار یک جمله ی کلیدی گفتن: "دوست دارم جوانان را بر يكي از اين دو حال ببينم. يا بصورت عالم و دانشمند و يا بصورت دانشجو و مشتاق علم.... (بحارالانوار) "

خدا مخزن زيبائيه. هر جا ديدين دلتون رفت بدونين كه او برده. فرق نمی کنه کجا باشه. همه جا ردی از ثروتش رو گذاشته. از توی یک بال ِ پشه
بگیرید تا توی ماه. خدا مخزن ثروت عالمه. فقیر باشیم تو آزمایشگاه ها و تو کتابخونه ها. قدیم فقر یک مقام بود. نه فقری که به خاطر نداریه و با خودش فساد و هزار کثافت و دزدی و دروغ میاره. فقر ِ کال نه. فقیر یعنی کسی که "می دونه چه ثروتی اونجا هست و می خوادش". رو همین حساب در مکاتبات دانشمندان ِ ما امضا های ته ِ نامه ها به صورت ِ مثلا: "بنده ی فقیر، ابن ِ سینا" بود.

اگه ميبينيم كه از صورت محبوبي خوشمون مياد بخاطر محبوبمون نيس. دلمون رو "او" برده. هرجا دلمون رفت بدونيم كه آواي هارموني "او" به گوش جانمون رسيده. اگه هم اعصابمون خورده بخاطر اينه كه از كوك افتاديم و خدا نميتونه روي ما نواهاي آسموني رو اجرا كنه. بايد با همنشيني با خوبان و بزرگان عالم و شنيدن موسيقي خوب و كلام خوب و فيلم خوب خودمون رو كوك كنيم تا آمادگي قطعات الهي رو داشته باشيم.

بعضيها بجاي اينكه خودشون رو تو درياي عشق بندازن و آزادي رو حس كنن، و سبك بودن رو حس كنن، عشق رو ميخوان بردارن ببرن خونه شون. ببرن اينور. ببرن اونور. نميدونن كه اگه توي دست از آب دريا بريزي بعد از مدتي كه از دريا دور بشي، ديگه آبي تو دستت نميمونه. عشق رو نميشه تصاحب كرد. بايد تسليم دنياي عشق شد و نقطه ي شروع اين حركت، از تجسم دقيق و مو به موي آرزوي قلبمونه. بخواين دكتر بشين. خلبان بشين. جهانگرد بشين... هر آرزويي دارين، شما براي اون كار ساخته شدين. به آرزوهاي درونتون كه دائم به شما پالس ميفرسته، اعتماد كنيد.

محمد
برگرفته از بایگانی شفا



Excerpt: A text belonging to 7 years ago from our weblog Shefa. Some people like to own Love and take it from this house to that office to that Cinema to that party. But they do not know love means being surrender to somebody, serving somebody, not owning somebody.