۱۳۸۷ شهریور ۱۲, سه‌شنبه

لا تخف

بگذار كاهلي را ،‌چو ستاره شبروي كن
ز زمينيان چه ترسي ،كه سوار آسماني
مولانا
حتماً احساس ِ خيلي خوبيه ، وقتي از قدرتمندترين مركز و توسط شخص اول كل عالم به آدم بگن :
*** نترس ***
همونطور كه به موسي گفتند ...و به همه ي ما دارن ميگن
هر روز و هر شب
لاتخف و لا تحزن

2 نظر:

امیر گفت...

این روزها مدام " یس " چون کوبه ای در جانم می کوبد و شب تا سحر طنین انداز ِ جان و روحم است..
و چه خوبتر احساسی دارد انسان که از پس ِ این حمایت ها و برو و نترس ها می شنود:
" سلام قول من رب الرحيم "
کاش در زمره ی آنانی که لیاقت ِ خطاب ِ چنین سلامی را دارند قرار بگیریم..
اما خوب تلنگر می زنی ها پرنیان خوووب..
پیداست که این آیات و نهیب ها گاه با آدم چه می کند که ظرف ِ جان ِ آدمی سرریز ِ آن می شود و قسمت ِ دیگرانش می کند ناخودآگاه..
ممنون و سپاس..

مهزاد گفت...

ممنون پرنیان عزیزم، این خانمه الان داره تو هدفن من میخونه

You gave me faith and you gave me a world to believe in
You gave me a love to believe in
And feeling this love I can rise up above
And be strong and be whole once again

روزهایت پرتقالی باد!