۱۳۸۷ بهمن ۷, دوشنبه

میترسیدم ، میترسیدم خوابم ببره و معجزه اتفاق بیفته
خوابم برد
و تو اتفاق افتادی .....................



-------------------------------------------------
این برای من ترجمه یه آیه اس

5 نظر:

Ghazaleh گفت...

چقدر با زبون سیمهای ظریفِ ساز حرف زدن شیرینه! هر تک نوایی که بیرون میدن هزار تا کلمه پشت خودش قایم کرده!!!
معجزه ها رو فقط با این زبون میشه به توصیف درآورد. ممنون مهزاد (;

مراد گفت...

مهزاد، اطلاعات بیشتری نمی دی؟

Mahzad گفت...

چه فرقی داره مراد. قرآن پره از این آیه ها اونچیزی که اون لحظه که دستت گرفتی کشف میشه معنای کلمات اون آیه نیست یه چیز دیگه اس (;

مراد گفت...

منظور من هم همون معجزه بود؟

Mahzad گفت...

چرا گیر میدی مراد!؟ D; الان فهمیدم ، چشم مینویسم حتما ولی جاش این زیر نیست .