۱۳۸۷ بهمن ۳۰, چهارشنبه

مرکب عالم از خون شهید سنگین‌تر است اما

فکر کنم شونصد سال پیش قرار بود یه جواب دندان شکن به محمد در مورد همین موضوع بدم. و صد البته که استفاده ازعبارت دندان شکن، صرفا برای شوخی بود و اصولا من آزارم به یه مورچه هم نمی‌رسه، چه برسه به اینکه بخوام دندان بشکنم.
از اینکه پیامبر ما گفته: در اون دنیا، مرکب عالم از خون شهید سنگین‌تر خواهد بود، حداقل خود ِ من که هیچ شکی ندارم، اما واقعا منظور پیامبر از عالم چه کسی هست؟
آیا هر کسی که در راه دانش عرق ریخته و به سطوح عالی علمی رسیده، می‌شه همون عالمی که پیامبر منظورش بوده؟
برای اینکه حرفم رو بهتر متوجه بشید، به ژورنال نیچر استناد می‌کنم که فکر کنم همه‌تون این ژورنال رو چشم بسته هم قبول داشته باشید (خصوصا این ایمپکت فکتورش منو کشته، سال 2007 ایمپکتش 28.751 بود که فکر کنم بالاترین ایمپکت رو در بین تمام ژورنال‌ها آورد)
در سال 1916 آقای Leuba، هزار دانشمند رو به طور تصادفی از لیست American Men (and Women) of Science ِ منتشر شده مربوط به اون سال رو انتخاب کرد و یه پرسشنامه در مورد اعتقاد به خدا و زندگی بعد از مرگ براشون فرستاد. می‌دونید نتیجه آمارگیری چی بود؟
خدا را باور دارم 41.8 درصد
خدا را باور ندارم 41.5 درصد
نمی‌دانم 16.7 درصد
البته در این لیست AMS که سالانه منتشر می‌شه، ادیتورهای اون، یه ستاره در کنار اسم دانشمندان برجسته قرار می‌دادن و لذا Leuba از همین استفاده کرد و نتیجه کار در مورد 400 دانشمند برجسته تصادفی به این صورت بود:
خدا را باور دارم 27.7 درصد
خدا را باور ندارم 52.7 درصد
نمی‌دانم 20.9 درصد
و در نهایت این پیش بینی رو کرد که وضعیت خداناباوری در بین دانشمندان در آینده از این هم بدتر خواهد شد.
هشتاد سال بعد، یعنی سال 1996 ، Larson و Witham اومدن ببینن که اوضاع الان چطوره و آیا پیش بینی Leuba درست از آب در اومده یا نه.
برای اینکه مدل آماری‌شون درست شبیه Leuba باشه، اونا هم اومدن 1000 دانشمند رو به طور تصادفی از لیست AMS مربوط به سال 1996 انتخاب کردند و دوباره همون پرسشنامه.
نتیجه این بود
خدا را باور دارم 39.3 درصد
خدا را باور ندارم 45.3 درصد
نمی‌دانم 14.5 درصد
و پی بردند اونقدار هم که Leuba پیش بینی می‌کرد، اوضاع خراب نشده. خلاصه در سال 97 کارشون رو به صورت یه مقاله با عنوان Scientists are still keeping the faith در نیچر چاپ کردند.
البته از اونجا که در نسخه‌های جدید AMS خبری از ستاره و مشخص کردن دانشمند برجسته نبود، لذا Larson و Witham نتونستند فاز دوم آمارگیری رو انجام بدن. اما با این حال یک‌سال بعد، اون‌ها اومدن 400 دانشمند رو به طور تصادفی از National Academy of Sciences به عنوان دانشمند برجسته انتخاب کردند و نتیجه این بود
خدا را باور دارم 7 درصد
خدا را باور ندارم 72.2 درصد
نمی‌دانم 20.8 درصد
این آمار رو در سال 98 و البته این بار به صورت یک نامه و با عنوان Leading scientists still reject God در نیچر چاپ کردند.

هر چند که پیش بینی Leuba در مورد دانشمندان عادی اونقدار هم درست از آب در نیومد ولی واقعا 39.3 درصد اعتقاد به خدا آمار وحشتناکی نیست؟ تازه دانشمندان برجسته که فقط 7 درصد اعتقاد دارند
تازه این آمار مربوط به آمریکا بود که از لحاظ دین در سطح بالاتری نسبت به اروپا قرار دارن

حالا من موندم دانشمندی که اصلا خدا رو قبول نداره، چطور میخواد اون دنیا مرکب‌اش از خون شهید سنگین‌تر بشه!!!
البته علم واقعا جایگاه بالایی در اسلام داره ولی همونطور که محمد میگه دلش از شهید خوارها گرفته، منم دلم از علم خوارها گرفته
اتفاقا محمد جان، الان که وضعیت دانشمندا تو کشورمون خیلی خوبه، هر جا برن بهشون احترام میذارن، دکتر بالا، دکتر پایین. در عوض شهیدا هستن که دارن فراموش میشن
واقعا اونایی که رفتن اون جلو و نذاشتن صدام و دارودسته‌اش دست درازی کنه، مثل شخصیت مجید سوزوکی در فیلم اخراجی‌ها بودن؟ به خاطر خدا و کشورشون رفتن یا به خاطر اینکه عاشق دختر همسایه‌شون شده بودن

مشکل اینجاست که اول اینقدر شهید رو مقدس می‌کنند که بعدش ملت ترش می‌کنه و ...
البته فقط خداست که حساب کتاب همه پیش اوست، اما شاید در بین شهیدها هم مثل دانشمندان ناخالصی وجود داشته باشه، مثلا شخصی تو یه وبلاگ تعریف می‌کرد زمان جنگ کلی برگه‌ی مرخصی سفید امضا همراش داشته که هر وقت خسته‌اش می‌شد، یکی‌شو پر می‌کرد و برای مرخصی می‌رفت اهواز، اونجا هم همه چیز جور بود، از تریاک گرفته تا خانه زنان بدکاره و و و
شاید هم در بین این مرخصی رفتن‌ها و دوباره به خط مقدم برگشتن‌ها، یهو یه تیری بهش می‌خورد و می‌شد شهید
ولی اگه بخواد یه کار آماری در مورد انگیزه شهدا صورت بگیره، ناخالصی‌اش خیلی کم خواهد بود. آخه جبهه که دیگه شوخی بردار نیست، دست از پا خطا کنی، یهو میبنی که افقی شدی
آدم باید دیوونه باشه که برای کلاس گذاشتن بره جبهه، یا اینکه برای گرفتن سهمیه قبولی (وقتی شهید شدی که دیگه به دردت نمی‌خوره ه ه) پس ناخالصی کمتر داره

راستی، به عنوان حاشیه شاید بد نباشه که بدونید در همون آمارگیری سال 96 و 97، این نتایج هم حاصل شد
از بین سه رشته ریاضی، بیولوژی و فیزیک ، ریاضی‌دان‌ها بیشترین اعتقاد رو به خدا دارند، بعدش بیولوژیست‌ها و در انتها فیزیک‌دان‌ها
البته در مورد دانشمندان برجسته، جای فیزیک و بیولوژی عوض می‌شه


خلاصه اینکه مرکب عالم از خون شهید سنگین‌تر است اما نه هر عالمی

9 نظر:

مراد گفت...

فوراور جان ، کاش لینکی که به خاطرش این جواب دندان شکن رو دادی رو هم می ذاشتی

مهزاد گفت...

الان اگه آمار بگیرن مطمئن باش تعداد اعتقاد به خدا توی بیولوژیستها کمتره چون ما با چشم خودمون داریم میبینیم چه طوری از پایدار شدن مولکولها کنار هم که توی لوله آزمایش هم میتونه اتفاق بیفته دی ان ای به وجود اومد بعد چه جوری پروتیین بعد در نهایت سلول . اول ِ حیات هم توی جو اولیه زمین همین اتفاق افتاده و حیات به وجود اومده خدا کیلو چند ؟
ببین دوتا بحث وجود داره توی متنت یکی اعتقاد به خدا توی دانشمندها یکی بحث خالصی و ناخالصی . خب آره منم که یه جوجه زیست شناسم میگم "خدا "وجود نداره فکر کردی نمیگم؟ چرا میگم . خدا اون شخصی که اون بالا نشسته زل زده به ما حواسش به کارامونه نه اون وجود نداره . آخه این خدا خیلی کوچولوئه . خیلی از دانشمندا به چیزی به نام خدا ممکنه معتقد نباشن ولی تقریبا بیشترشون به خدای واقعی معتقدن حتی اگه خودشون اینو نفهمن چون اگر به وجود اینکه یه چیزی هست برای کشف شدن چیزی که من نمیفهمم بالاتر از قدرت منه و باید بفهممش اگه به اینها معتقد نبودن که دیگه محقق و دانشمند نبودن.به تعریف من خدا یه مجموعه ست از یه سری ایده آل چیزایی که بهشون میگیم خوب . به خاطر همین میگن خدا همه چیزه همه جائه .ایده آل اخلاقی علمی هرچی، ایده آل هایی که وجود داره و من ِ انسان تلاش میکنم بهشون برسم . سعی میکنم آدم خوبی باشم دوست باشم، سعی میکنم بخشنده باشم ، آگاه باشم بفهمم و هر چیز دیگه .این ایده آلها وجود داره هست از جایی در نیومده منم منشاش نیستم چون خودم دارم سعی میکنم بهش برسم . من فکر میکنم میل به دونستن یعنی اعتقاد به اینکه چیزی بالاتر از من وجود داره .
حالا بحث خالصی و ناخالصی که گفتی فکر میکنم بیشتر بحث اخلاقه . من که یه آدم معمولیم حالا اگه نماز خوندم رفتم بعدش سر دوستم رو کلاه گذاشتم خیلی به چشم نمیاد مهم نیست ولی یه شهید یه دانشمند جدا از بحث اعتقادش یه آدم معمولی نیست کارش ظریفه با چیزای ظریف سر و کار داره اگه نامردی کنه بدجور اثر میذاره خیلی بزرگ میشه اثرش .
خلاصه اینکه وقتی کار ظریفی دستته حالا دانشمندی کارمندی دانشجویی راننده تاور کرینی که تیر آهن رو میبره بالا هرکی که هستی اگه کار ظریف و خیلی مهمی دستت باشه چیزی که توی زندگی خیلیها اثر بذاره به تو میگن شهید ولی اگه اون کار رو اشتباه انجام بدی خونت که هیچ برو اصلا صدات در نیاد .

Hadi گفت...

با اجازه فور اور،‌ مراد جان اين دو تا پست رو نگاه بزن :

http://shefa.blogspot.com/2006/01/blog-post_20.html

http://shefa.blogspot.com/2007/06/blog-post_1897.html
-----
فور اور نازنين از خوندن پستت خيلي لذت بردم،‌ فعلاً‌ همينقدر بگم كه برهه اي كه ما توش داريم زندگي ميكنيم برهه پوست انداختن انسانها در باورهاست. همينطوريكه امروزه علوم كلاسيك (مثلا تو پزشكي) ديگه جوابگوي نياز بشر نيست،‌ مذاهب كلاسيك هم همينطور و در نتيجه خداييكه تو اين مذاهب تبليغ ميشه هم همينطور.
دنيا در حال پوست انداختن ِ ، تو اين مقطع زماني اتفاقاً‌ افراد نخبه و دانا پيشرو هستند در خارج كردن خودشون از قالبهاي قبلي.
به نظر من باور ِوجود خدا در نهاد (و قلب) همه موجودات هست و هيچ كسي رو ياراي نفي اين موضوع نيست بلكه فقط داريم با افزايش آگاهي مون و تكميل شناخت از كائنات، درك نويني از خدا پيدا ميكنيم. باز هم باور دارم كه انسانها كم كم از اين تلاطم و بهم ريختگي در باورها گذر ميكنند و همه به زودي به خدايي فراتر از خداهاي مذاهب باور پيدا ميكنند،‌ما داريم كم كم از تكثر به وحدت ميرسيم و اين مسيري هست كه توش هم نخبگان و فرزانگان عالم پيش قراول هستند و هم كساني كه با از خود گذشتگي مفاهيم خالصي در عشق به هم نوع ارائه كردند.

شاد باشي و شادي بخش
هادي

forever84 گفت...

به مراد: خوب البته من بیشتر منظورم درباره دامنه‌ی کاربرد این حدیث بود و اینکه شامل چه عالمانی می‌شه
اما با این حال، هادی زحمت کشید و لینک‌ها رو گذاشت که البته فکر کنم یه دونه‌اش جا افتاد

http://shefa.blogspot.com/2006/03/blog-post_14.html


به مهزاد: تعریف‌ات رو از خدا متوجه نشدم چراکه پر بود از مفاهیمی که خودشون کلی جای بحث دارند، اما آیا این تعریف ساده رو قبول داری که خدا خالق کل جهان هست؟ از نظر دانشمندان، جهان به خالق نیاز نداره و همه چیز در ماده خلاصه می‌شه و اصلا چیزی به اسم متافیزیک مطرح نیست براشون
مقاله‌ای که بهش استناد کردم، یکی از کارهای خیلی قوی در این زمینه بوده و تا حالا هم کلی بهش سایت شده
تو داری برداشتی رو که صرفا خودت از خدا و تحقیق داری، به کل دانشمندان بسط می‌دی. اما مشکل اینجاست که همه‌ی دانشمندان مثل تو نیستند که بچه‌ی خوبی باشند (:
در مورد خالصی و ناخالصی هم فکر کنم بد منظورم رو رسوندم
به طور خلاصه این رو می‌خواستم بگم که هر کسی که شهید شد، دلیل نمی‌شه که دقیقا همون شهیدی باشه که پیامبر و خدا منظورشون هست و همچنین هر کسی که عالم شد، دلیل نمی‌شه که همون عالمی شده باشه که پیامبر و خدا منظورشون هست
یعنی در هر دو گروه ناخالصی هست، ولی ناخالصی گروه عالمان به مراتب خیلی خیلی بیشتر هست

به هادی: در قدیم، چون دانش انسان‌ها کم بود و جواب خیلی از مسائل رو نمی‌دونستند، اون رو به خدا نسبت می‌دادند اما با پیشرفت علم و یافتن پاسخ به اون سوالات، دیگه نیازی به خدا هم نیست. و داره به این سمت میره که در کل می‌شه گفت انسان بزرگ‌ترین ساخته دست خدا نیست بلکه خدا بزرگ‌ترین ساخته ذهن انسان هست

ghazaleh گفت...

جالب و خوندنی بود فوراور، ممنون.

مراد گفت...

I saw a paper about our new scientists!!! opinion about religion and god, it is intresting:
http://www.newscientist.com/article/mg20126941.700-born-believers-how-your-brain-creates-god.html?page=1

forever84 گفت...

با تشکر خیلی خیلی خیلی فراوان از مراد

عجب لعبتی دارن می‌شن این ساینتیست‌های ما (;

Hadi گفت...

پست جالبی بود ممنون مراد جان، بابا خب از این سایتهای خوب خوب سراغ دارین آمار بدین دیگه

مراد گفت...

هادی جان، من این سایت و یا نوشته رو تایید نکردم و حرفاش خیلی جای بحث داره
forever مطلبی که نوشته یه جوری گسترده است و به نظرم comment ها اصلا مربوط به نوشته نیستن !