۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه

私たちと彼らに



فرهنگ ِ ژاپنی بدی و خوبی هایی دارد. در شفا لیستی از مهم هایش را به مرور می نویسم جون در زندگی ِ شخصی ِ ما آدم ها آشنایی با بیرون از چارچوب ِ خودمان بسیار مغز تکان دهنده است. این ها بر اساس مطالعات جنبی ِ این روزهای من است در ساعات ِ اضافی.

----

اوچی-سوتو: یعنی ما و آنها

این یکی از چیزهایی که اولین بار در مورد ژاپنی ها متوجه می شوید. ژاپنی به عنوان بخشی از یک گروه به خودشان فکر می کنند. صرفنظر از اینکه شما خوب یا بد هستید، همواره شما در بین ژاپنی ها به عنوان یک بیگانه شناخته می شوید. در واقع به معنای تحت اللفظی از "gaijin" غیر خودی است.

بسیاری از خارجی ها ممکن است فکر کنند که ژاپنی ها خجالتی و همواره مواظب ِ رفتار ِ خود هستند. این درست است چرا که ژاپنی ها بسیار به آنچه که دیگران ممکن است راجع به آنها فکر کنند حساس هستند (و یا حتی بدتر -- بسیار حساسند به آنچه پشت سرشان می گویند و زود درگیر ِ شایعات ِ بی اساس می شوند). ژاپنی ها بسیار مردد هستند برای انجام کاری جدید و مشورت ِ زیادی می کنند. مستقل عمل نمی کنند. وقتی از آنها تقاشایی بشه اغلب به زمان بیشتری نیاز دارند تا از مشاوره ی دیگران استفاده کنند برای رسیدن به یک اجماع.

این موضوع وقتی بهتر دیده شد که هنگامی که در کلاس ِ تدریس زبان انگلیسی معلمی خواست که بچه ها بعضی از دروس را به بحث بگذارند، تا به همان اندازه به استفاده از زبان انگلیسی توانا بشن. آنچه اتفاق افتاداین بود که به عادت های قدیم همه با هم زود موافقت می کردند و با رسیدن به اجماع ِ سریع اون بحث بی درنگ به پایان می رسید!

به طور خلاصه ، در حالی که در مغرب یا ایران بسیاری از جملات با "من" شروع می شود، برای ژاپنی ها "من" معمولا به معنی ِ "با موافقت گروه" است. یعنی من با گروهی هماهنگ کردم که این رو می گم.

اوچی سوتو یه اثر ِ دیگه هم داره. اینکه در ژاپن هیچوقت اعتصاب دیده نمی شه. آیا این به این معناست که مدیران ِ ژاپنی بهتر با کارمندان برخورد می کنند؟ جواب هست: تقریبا بله.

در ژاپن تقریبا هیچ اتحادیه و یا سندیکای عمومی برای یک شغل ِ خاص مانند Teamsters AFL - CIO وجود ندارد. اما هر یک از شرکت های بزرگ اتحادیه های خاص خود را دارد. این اتحادیه ها هیچ پیوندی با اتحادیه های شرکت های دیگر، حتی آنهایی که کار ِ مشابه می کنند، ندارند. به یه عبارت، اتحادیه ی شرکت تقریبا دست نشانده است و زیر ِ نظر ِ مدیریت اجرایی کار می کند.

اما از زاویه ای دیگر، هر کسی در یک شرکت ژاپنی می داند که برای موفقیت باید با هم کار کنند تا در دراز مدت شرکتشان سود آور بشود. این تنها راه ِ تضمین اشتغال است. شما بسیاری از اصطکاک های بین کارمند و مدیریت را در شرکت های ژاپنی نمی بینید -- یک دلیل آن این است که کارگران می دانند که یک شرکت سودآور در نهایت به نفع ِ آنهاست. دلیل دیگر این است که می دانند که مدیر عامل ِ شرکت 100 برابر ِ آنها پول نمی گیرد، یا مثلا امتیاز های بیشتری از بقیه ندارد و فقط کارش بیشتر و حساس تر است و به همان اندازه کنی بیشتر پول می گیرد که حقش است چرا که خیلی درگیر ِ کار ِ حساس ِ مدیریتی و کنترلی است.

... محمد



Excerpt: Learning Japanese Culture.


2 نظر:

عـبـــد عـا صـی گفت...

سلام علیکم.
همین که کارکنان ژاپنی احساس میکنند که واقعا اختلاف طبقاتی کمی بین آنها وَ مدیران رده-ی بالای آنها وجود دارد وَ هر کس بر اساس شایستگی خود ، صاحب شغل وَ منصبی است ، انگیزه-شان برای تلاش بیشتر وَ بهترین بازدهی ، بیشتر میشود.
دقیقا عکس آنچه دولتمردان ما وَ مسئولین مختلف ادعـــا میکنند!!! ...
پس عجیب نیست که « ساعت کار مفید » در مجموعه-های دولتی کمتر از یک ساعت
در یک شیفت هشت ساعته است! ...

عـبـــد عـا صـی گفت...

سلام علیکم.
همین که کارکنان ژاپنی احساس میکنند که واقعا اختلاف طبقاتی کمی بین آنها وَ مدیران رده-ی بالای آنها وجود دارد وَ هر کس بر اساس شایستگی خود ، صاحب شغل وَ منصبی است ، انگیزه-شان برای تلاش بیشتر وَ بهترین بازدهی ، بیشتر میشود.
دقیقا عکس آنچه دولتمردان ما وَ مسئولین مختلف ادعـــا میکنند!!! ...
پس عجیب نیست که « ساعت کار مفید » در مجموعه-های دولتی کمتر از یک ساعت
در یک شیفت هشت ساعته است! ...