۱۳۹۰ تیر ۱۸, شنبه

آیا چیزی که دمیده شد امید بوده

میگه اول خدا روح رو آفریده بعد اونو تو بدن قرار داده.

روح نمی دونم چیه، اما اگر فرض کنیم همون هماهنگی همه ی اعضا باشه، اول باید اعضای بدن باشن، و فعال باشن تا هماهنگی بوجود بیاد. با این معنی اگه ادامه بدیم روح یه بچه ضعیف تره از همون بچه بعد از بلوغ.

حتا خدا هم تو قرآن میگه اول آدم را خلق کردیم بعد به آن روح دمیدیم.

اگه این دوتا به هم مربوط باشن پس دمیدن ِ روح یعنی همون هماهنگی پیدا شدن بین اعضا. هماهنگ شدن زمان می بره، فوت کردن هم زمان می بره. پس دمیدن ِ خدا معادله با رشد کردن. یعنی هر وقت خدا به چیزی بدمه یعنی اون چیز داره هماهنگ تر کار می کنه

از اینجا حرف ها یوهو زیاد میشه

اگه منطق ِ این جهانی برای نوشته های خدا برقراره پس اگه کسی چیزی رو بدمه بیرون یعنی اون چیز توی خودش قبلا بوده که حالا زده بیرون. پس هماهنگی قبل از اینکه در بدن نمودار بشه در خدا بوده اما به شکل ِ یه محرک. مثل آمپولی که تا وقتی توی سرنگ هستش بی تحرکه اما به بدن که وارد میشه شروع می کنه به هماهنگ کردن (یا ناهماهنگی)

بر عکس ِ هماهنگی هم ممکنه که البته ناهماهنگیه
خدا می تونه منبع ناهماهنگی و دمنده ی آشوب در چیز های دیگه (به غیر از انسان) باشه؟

آیا بعد از مرگ خدا اون چیزی که به ما دمیده رو می مکه از تومون؟ ... آیا چیزی که دمیده شد امید بوده؟

نگین کوچولو خیلی گرمش بود توی اتوبوس. مامانش داشت تو صورت قرمزش فوت می کرد. نگین کوچولو که خوابیده بود روی پاهای مامانش و چادر ِ مامان روش خیمه کرده بود، موهای بالای پیشونیش که فر و کوچیک بودن داشتن توی اون باد تکون تکون می خوردن.

نگین چشمهاش رو با بیحالی کوچیک کرده بود در برابر ِ این دمیدنِ ظریف ِ دهان ِ مامان.

... محمد