۱۳۹۰ آبان ۱۱, چهارشنبه

درسهایی از تاریخ!



چند هفته ای از کشته شدن قذافی میگذره کم کم دیگه داره فراموش میشه که یه زمانی اصلا" وجود داشته و او هم به تاریخ پیوست ؛ مثل خیلی های دیگه. اونا رفتن واز روی زمین محو شدند و پشت سرشون لعن و نفرین میلیاردها انسان...

وقتی اونو با اون حال و روز دیدم احساس بدی بهم دست داد و تاسف خوردم از اینکه یه انسان تا چه اندازه می تونه پَست بشه. با خودم گفتم: تو می تونستی جورِ دیگه ای زندگی کنی ، می تونستی جاهای زیادی رو آباد کنی؛ آدمای زیادی رو شاد کنی و و و.

ولی تو از میونِ همه ی اینها ؛ جاه طلبی رو انتخاب کردی و مزه ی "قدرت" زیرِ دندونت شیرین اومد (باز هم مثلِ خیلی های دیگه!) و رفتی توی گروهِ "بل توثرون الحیات الدنیا" و آخرش تو موندی تنهایِ تنها و الآن خوب میفهمی که دیگه هیچ کسی نیست که به دادت برسه و میفهمی که این دنیا به هیچ کسی وفا نکردهِ و نمی کنه.

اینا رو گفتم تا چند خطی راجع به تاریخ بنویسم: اصلا" تاریخ چیه؟ کسی می دونه؟!

ما هیچ وقت توی مدرسه تاریخ رو خوب یاد نگرفتیم (لااقل برای من که این طوری بوده!) یعنی خوب به ما درس داده نشد؛ منظورم اینه که: خوب به ما "فهمونده نشد"؛ که تاریخ چیه! فقط بهمون گفتن که تاریخ سرگذشت اقوامی بوده که پیش از ما زندگی می کردن و الآن دیگه نیستن و ما باید از اونا درس بگیریم! همین! و چند تا سوال که: کی کیُ کشته؟ و قرارداد فلان بین کدوم کشور ها بسته شد؟ امیر کبیر چه جوری کشته شد؟ جنگ جهانی دوم بین کدوم کشورها بود؟ و...

اون موقع ما خودمون رو چیزی "جدایِ" از تاریخ می دونستیم؛ چیزی که تموم شده ؛ یکی آدم خوبه ی داستان بوده و یکی هم آدم بده! ( فقط من نمی دونم؛ لعنتی!؛ آدم بدهِ چرا اکثرا" غالب بوده و اینکه آدم خوبه هم ممکن بوده که بعد از مدتی جَوگیر بشه و کم کم آدم بدهِ میشده؟! و فقط آدم خوبای کمی وجود داشتن که تا آخرش آدم خوبه می موندن!)

و هیچ وقت به ما گفته نشد که: ما هم "جزئی" از تاریخ هستیم و روزی سرگذشت خودِ ما هم توی کتابای بچه ها نوشته میشه!

و اینکه: تاریخ رو فاتحان می نویسند!



عنوان عکس: کجایند ستمگرانی که اکنون خاک شدند؟! اوریانا فالاچی خبرنگار مشهور ایتالیایی و معمر قذافی دیکتاتور لیبی