۱۳۸۰ بهمن ۳, چهارشنبه

نامه هايي به يك نرگس



فرستنده: عليرضا

نرگس. بگذار بگويم نرگس جان. نرگس جان. سلام. ميدوني سلام يعني چه؟ سلام يعني سلامت باشي و سلامت بماني. نامه ات را وقتي خواندم ديدم كه نظر آقا محمد كه بحث كمك مالي را بخوبي مطرح كردند بدرد تو نميخورد، و البته ايشان همه ي ما را بيدار كردند. اما تو بايد اميدوار بشي. بخدا نرگس جان از وقتي نامه ات را در شفا خواندم حس عجيبي پيدا كردم. شما با قلب من چه كرديد. انگار دريچه اي از نعمتي كه داشتم و متوجهش نبودم بروي من باز شد و چه خوب گفت محمد كه همه ي ما پينوكيوهايي شديم كه در عمق تاريكي و بي خبري از نعمت حيات، با خواندن نامه ي تو نور شمع پدر ژپتو را در اعماق قلبمان حس كرديم.

بخدا نرگس در همسايگي ما يك خانمي بود كه سرطان رحم داشت و مثل تو دست به دعا بود و الان سه سال است كه خوب خوب شده. باور كن. دروغ نمي گويم. لطفا آدرس اي ميلت را به من بده تا شماره تلفن او را بتو بدهم تا بداني كه چگونه از اين ناراحتي ميتوان نجات پيدا كرد.

من هم با محمد و بقيه هر شب ساعت 11 براي تو دعا مي كنم. خواهرم هم همينطور. دوستت داريم نرگس عزيزمان.



فرستنده: دكتر محمد رضا بدري فر

نرگس خانم به كلينيك ما سري بزنيد. من براي شما خبرهاي بسيار خوبي دارم. عزيزم. غصه نخور. تو خوبه خوبه خوب ميشي. اميدوارم محمد آقا تلفن دفتر را به شما اي-ميل كند. لطفا تا آخر هفته ي بعد حتما با من تماس بگيريد. (اطلاعات به اي ميل ايشان فرستاده شد.)



فرستنده: پزشك گمنام!

(پزشك گمنام يك نامه ي بسيار طولاني و عالي نوشتند كه مستقيما به آدرس اي ميل نرگس جان فرستاده شد.)



فرستنده: شادي نراقي

نرگس. عزيزم. تا شقايق هست زندگي بايد كرد. مقاوم باش. من بخدا قسم مي خورم كه هر شب ساعت 11 با بقيه برايت دعاكنيم. اما خودت هم دعا كن عزيزم. و شفا بخواه. من گمان نمي كنم كه خدا اونقدرها هم خسيس باشه كه اين حجم دعا رو رد كنه. من به سلامتي تو با پشتوانه ي اين همه دعا اميدوارم. عزيزم. دوستت دارم. ( شادي خانوم يك كارت بسيار قشنگ فرستادند كه به آدرس نرگس عزيز دل فرستاده شد.)



فرستنده: ابراهيم و.

سلام. با تو هستم نرگس. تو. تويي كه دعا مي خواهي. پاشو و برو امام رضا. مگه نميخواستي مثل آقا مجيد شفا پيدا كني. پاشو. پاشو برو امام رضا. آقا دست رد به سينه ي كسي نمي گذاره. پاشو خواهرم. پاشو. پاشو....



فرستنده: مريم حميدي

نرگس. چه قدر من بد هستم كه بفكر شما نبودم. چقدر من بد بودم كه غرق در آرزوهام بودم و شما را نديدم. من براي تو نه، براي خودم گريه مي كنم. اما عزيزم اين نامه را بخوان تا باور كني كه ميتواني با اين بيماري مبارزه كني. مي تواني. سرطان كاملا قابل درمان است. اما نرگس، به بالاي سرت نگاه كن. خوشگلم از قيافه ي جديدت بهتره من بگم نه آينه. تو در مايي. در من. تو خود مني. عزيزم. دوستت دارم. نرگس جان برات هر شب با بقيه راس ساعت 11 دعا مي كنم. و بدان تو در ساعت 11 هرشب عاشقاني داري كه برات دعا مي كنند.

(مريم خانوم نامه اي بلند فرستادند كه به ادرس اي ميل نرگس جان هدايت شد.)



درضمن از دفتر آقاي دكتر الهي قمشه اي، جناب آقاي فيروزآبادي (كه از دوستان نزديك من هستند) تماس گرفتند و اعلام كردند براي نرگس عزيز قرار ملاقات با دكتر الهي قمشه اي گذاشته اند. اطلاعات بيشتر به آدرس اي-ميل نرگس خانوم ارسال شد.



اگر كسي ديگر هم براي نرگس پيامي دارد آنرا براي من بفرستد تا به او انتقال دهم. در ضمن اگر نرگس خانوم تمايل دارند، آدرس اي-ميلشان را اينجا اعلام كنم تا با خودش مستقيما تماس بگيريد.

ممنون...............محمد