۱۳۸۱ فروردین ۱, پنجشنبه

پائولو كوئيلو





”سالها آرزو داشتم به ايران بيايم، اما اول به عنوان كشوري كه به آن احترام مي گذارم مي خواستم بيايم. ولي بعد دريافتم دوستان بسياري در ايران دارم. زيرا من شما را خوانندگان خود نمي دانم، بلكه دوستاني مي دانم كه در يك راه مشترك، و يك عشق مشترك مي جنگند و مي خواهند جهان را به يك مكان بهتر تبديل كنند... به ياد دوستم خليل جبران افتادم كه در كتاب خود بنام ‹پيامبر› صحنه اي را به تصوير مي كشد. زماني كه پيامبر شهر را ترك مي كند مردم دور او جمع مي شوند و سؤالات بسياري مي پرسند. در پايان مردم از او تشكر مي كنند، اما او مي گويد: ”متوجه نشديد كه من به سخنان خود گوش مي كردم؟“. پس زماني كه كتابي مي نويسم به سخنان خود گوش مي كنم...

هر كار هنري اگر با شيفتگي انجام شود فراتر از خود ماست، چون در آن عشق ناب قرار مي دهيم. همانطور كه شكسپير مي گويد: ” هيچ چيز اجازه نمي دهد دو انديشه كه قصد دارند با هم ازدواج كنند، از هم جدا شوند.“ ...

اولين بار فكر كردم شكست خوردم.، درك نمي شوم. اما خدا را شكر ترسو نبودم و استقامت داشتم. پس اكنون به زخمهاي روحم افتخار مي كنم.... من لحظات بسيار دشواري را در زندگي گذراندم كه شايد مي دانيد. من در بيمارستان رواني بستري شدم. زيرا والدينم كه دوستم داشتند، نگران آينده ام بودند. من همواره اين عمل آنها را ناشي از عشق و علاقه مي دانم؛ عمل نااميدانه اي براي نجات پسرشان. بعدها در دوران حكومت نظامي در برزيل 3 بار به زندان رفتم. سرانجام به اين نتيجه رسيدم كه تحقق بخشيدن به رؤياهايم غيرممكن است. 7 سال رؤياهايم را فراموش كردم و سعي كردم خودم را متقاعد كنم كه نويسندگي غيرممكن است. 7 سال بعد كارم را ترك كردم، يعني در حقيقت اخراج شدم. بعد سفر جاده ي سانتياگو را پياده طي كردم. ... شما چه افسانه ي شخصيتان را دنبال كنيد، چه نكنيد، بهاي زندگي را پرداخت مي كنيد. ولي اگر در راه تحقق افسانه ي شخصي تان دچار مختصر دردي هم بشويد، اين درد معني دارد. در حاليكه اگر در راهي كه افسانه ي شخصي ما نيست، شكست بخوريم، اين شكست ما را ”ضعيفتر“ مي كند.


(پائولو كوئيلو در ايام بستري شدن در آسايشگاه رواني)





شما هميشه با شعله اي روشن در قلبتان مواجه مي شويد كه راه را براي شما روشن مي كند.... من به دعا كردن اعتقاد داشتم و نتيجه گرفتم....درپايان از درك روحم توسط شما سپاسگزارم.“

(پائولو كوئيلو - همشهري 22خرداد 79)



پائولو كوئيلو صفحه اي در اينترنت دارد كه اعتقاداتش را با چند عكس نشان مي دهد. جالبتر از همه براي من تصوير جمله اي از قرآن كريم بود. خودتان ببينيد.

زندگينامه ي كاملتر او در اينجاست.