۱۳۸۰ اسفند ۱۵, چهارشنبه

زندگي خالي نيست



مي شد كه تو نباشي ... پس وقتي هستي ... وقتي اومدي ...يعني اميد اومده ... وقتي تو را اي خواننده ي اين كلمات خلق كرده اند ... يعني تو هم گوشه اي از نشاط رو مي توني ببيني ... خودت رو تسليم عالمه نشاط كن ... بهت فرصت دادن بچشي .... چي چي ميخواي بچشي؟ زهر مار يا عسل بهشتي. كدوم رو؟





اين روزها تهرون باده شديدي ميوزه. اين باد هيچ بويي رو نمي آره. هواي خالي رو جابجا مي كنه ... اما ” نـَفسِ بادِ صبا، مشك فشان خواهد شد“ ... آره بالاخره بادي مياد كه بو داره ... يه بوي خوش با خودش براي تو مياره ... فكرشو بكن ... براي فقط تو ... اون روز روزِ بهارته. اون روز، روزيه كه تمام ”پيري هات“ رو بايد دور بريزي و شروع كني به بچه شدن. اون روز ..” عالمِ پير دگر باره جوان خواهد شد.“ .. وقتي اون باد مياد تو مي فهميش. منتظرش باش ... مياد ... اما زندگي تو در همين لحظاتِ جاري داره توليد ميشه و به زير لايه ي گذشته ميره. تو قلنبه اي هستي در زمان اكنون. نه در گذشته حقيقت داري و نه در آينده ميشه پيدات كرد ... سلام قلنبه :)



راستي نوار جديد ياني اومده به بازار. تمام آهنگاش مثل سرزميني بدون خار ميمونه. امنه امن. ميتوني احساساتت رو بدون ترس از شنيدنه يه صداي خشن و اضافه در فضاي آهنگاي ياني رها كني و بذاري زير هر بوته كه مي خواهد بيتوته كند ...





دوستتون دارم قلنبه هاي هم زمانِ من .... محمد