۱۳۸۰ اسفند ۱۸, شنبه



قدرت مست شدن





عمل ”مست شدن“ با خوردن عرق و الكل، زمين تا آسمون فرق داره. من يه چيزي تازگيها ياد گرفتم. خودم، خودم رو و فكرهاي منفيم رو آتيش مي زنم و مي سوزونم، بدونه استفاده از چيزي. اينو بايد حس كنين تا بفهمين چي ميگم. بمحض اينكه مشكلي به سمتم مياد تا درسي بهم بده، ياد اين جمله شفابخش مي افتم: ”و ما ارسلناك الي رحمت للعالمين ( و ما بسوي تو از دو جهان چيزي غير از رحمت نازل نمي كنيم)“. اين يه قسمت ازكلام خدا (آفريننده ي من) در قرآنه كه از تو فيلم ”پري“ ساخته ي داريوش مهرجويي اونو ياد گرفتم. تازگيها شده مثل يه ذكر براي من. هر وقت فكري توي سرم مياد كه مي خواد به آرامش روحم چنگ بندازه، زخميم كنه و به من ترس، اضطراب و خشم بده، تكرار تفكرآميز اين جمله ي شورانگيز بمن آرامش ميدهد. چند بار اونو مي گم و آرامش روحي پيدا مي كنم.

آخه ميدونين؟ به قول مولانا: ز عقل انديشه ها زايد كه مردم را بفرسايد ... هر وقت يه فكري، انجام كاري رو برام غول ميكنه و مي خواد به شوق ذاتي من تجاوز بكنه، تمام اون فكر رو از ته آتيش مي زنم و خودم رو به ديوانگي و جنون مي زنم. هيچ فكري رو نمي پذيرم. مثل رايانه اي ميشم كه ويروس گرفته و براي جلوگيري از فعاليت ويروس، اونو خاموش كني تا با روحت از خدا آنتي ويروسش رو Download كني!

كسي كه به ما بينايي ميده نميتونه كور باشه! كسي كه به ما قدرت شنوايي ميده نميتونه كر و فاقد قدرت شنيدن باشه ! ميتونه؟! اين خداي شنوا دعاهاي ما رو مي شنوه و به احوال ما آگاهتر از خودمونه. او حتا نديدنيها و نشنيدنيها هم مي بينه و مي شنوه. پس چرا بهش اعتماد نكنيم و پيروي از نشانه ها نكنيم؟ چرا احساس تنهايي كنيم؟ ما رو ول نكردن اينجا و برن پي كارشون. با ما هستند. همانطور كه به محمد (ص) گفتند: ”قسم به روز،... كه ما با تو هستيم و با تو قهر نكرده ايم.“



هوا خواه تو ام جانا، و مي دانم كه ميداني ... كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

(حافظ)

اين آتيش زدن به افكار دقيقا معنيِ شورانگيزه ”مستي“ رو ميده. مستي براي من بمعني اينه كه اون فكري كه عذابت ميده رو ”نيست“ كن، با اراده و زيركي خودت. ميدونين مثل چي ميمونه؟ مثل زدنه يه عينكه سبز روي چشم تا براحتي همه جا از رنگ ظاهريش جدا بشه، البته با يه تفاوت. اونم اينكه از عينكي استفاده مي كني كه بيرنگه. هيچ معنيه خاصي به حوادث نميده. همه چيز فقط رخ ميده. و تو اين وسط داري براي طبيعت اطرافت رخ ميدي. ”خدا همين الان دارد شما را به بهترين شيوه و بسوي مناسبترين قسمت از آرزويتان، جلو مي برد“

من اطمينان دارم كه هيچ الكلي و معتادي نميتونه گوشه اي از مست شدن واقعي رو بچشه. چرا كه قدم اول اين نوع ”مستي“ بي نيازي از همه چيزه. در حالي كه يك معتاد و الكلي، اين اراده رو نداره كه با دست خودش فكري سازنده توليد كنه و براي انجام اين كار به بيرون از خودش وابسته ميشه. همين وابستگيش به بيرون، درونش رو بي اراده مي كنه.



هنگام تنگدستي، در عيش كوش و مستي ... كين كيمياي هستي، قارون كند گدا را

(حافظ)

آري ... آري

” و ما ارسلناك الي رحمت للعالمين“

آنتوني رابينز بجاي اين ذكر، از كلمه ي CANI استفاده مي كند كه مخفف Constant And Never ending Improvment است بمعني ”پيشرفت هميشگي و پايان ناپذير“. پس هر كسي يه ذكري براي خودش داره. به قول مولانا ... هر كسي از ظن خود شد يار من ....



دوستتون دارم .... محمد