۱۳۸۱ فروردین ۳۰, جمعه

چند روز با بزرگان



روز اول - تجسم

معلولي روي صندلي چرخدار مي شناسم بنام اد رابرتس Ed Roberts، كه با ريه اي مصنوعي زندگي مي كند. او كه دست و پا ندارد، از دانشگاه كاليفرنيا بركلي فارغ التحصيل شده و چند سال پيش رئيس سازمان توانبخشي آمريكا شد ... بياييد خوب ببينيم داريم چه مي خوانيم! ... او هميشه مي گويد: ”بر روي اين سياره، تنها كاري كه بايد انجام داد اينست كه هر روز صبح از خود بپرسيم: من امروز چه خدمتي به جهانيان مي توانم بكنم. و جواب را بصورت شفافي تجسم كنيد. شما هيچ بهانه ي قابل قبولي براي موفق نشدن نبايد داشته باشيد.“

تنها راه توليد تجربه، زندگي كردن در جهان واقعي نيست. بسياري از بزرگان عالم (مانند انشتين، نيوتن و مولانا)، در سرزمين تجسمها تجربه كسب كرده اند. قدرت «تجسم» در ذهن ما، چشمه ي پايان ناپذيري از خلاقيت ماست. برخي از مردم، شايد بارها تصميم به انجام كاري بگيرند، اما در نيمه هاي راه، همه چيز را رها كرده و شروع مجدد را به روزهاي بعد موكول مي كنند. اين نااميدي به اين دليل رخ مي دهد كه در طول مسير رسيدن به آرزويشان، از تجسمشان استفاده ي «مخرب» كرده و به راههايي كه به «نشدن» مي رسد، فكر مي كنند.

قدرت «تجسم» دهها بار از تصميم گيري پر زور تر است، بنابراين اگر از آن به نفع خود استفاده نكنيم، بر ضد ما اقدام مي كند و ما را در مسير رسيدن به آرزويمان زمينگير مي كند.

اگر همين نيروي عظيم «تجسم» كمي رام شود، آنچنان ما را به تاخت به قله هاي موفقيت مي رساند كه با خود خواهيم گفت: ” چي شد؟!! چقدر انجام اين كار راحت بود و منه ساده چرا فكر مي كردم انجامش خيلي سخته!!“. گويي تمام كائنات دست بدست هم مي دهند تا تو به خواسته ات برسي. اين در حاليست كه تو تجسم مي كني و براحتي خلق مي كني ... تجسم مي كني و خلق مي كني ... تجسم مي كني و خلق مي كني... و تو همانند خدايت هرچه را بخواهي بدست مي آوري. فراموش نكن، قدم اول در عرفان هم «طلب» است. «خواستن» و «رسيدن». يك انسان عارف، هرگز بي عرضه و شكست خورده نيست. انسان عارف انسانيست كه مي خواهد و بدست مي آورد و به ديگران مي بخشد و شـُكر مي كند كه خدايش، او را واسطه’ خير قرار داده است تا نعمتهاي عالم از او عبور كند و به ديگران برسد. بنابراين او اولين كسيست كه به نعمتي ميرسد.



”تجسم از دانايي قدرتمندتر است.“ - آلبرت اينشتين

اگر كسي در اطرافتان هست كه در هر ديدارش با شما، پالس منفي و نگران كننده به شما مي فرستد، او را محترمانه ترك كنيد و با دانايان و سازندگان عالم همنشين شويد. كتابهاي داناياني چون اينشتين را بخوانيد و ببينيد اين مرد چگونه سرشار از عشق به خدا بوده است. فيلمهاي زندگي انسانهاي بزرگي چون پاستور، ماري كوري و هلن كلر را ببينيد. به موسيقيهاي باخ و ياني گوش دهيد و سخنرانيهاي دانايان عالم را بارها بشنويد. خود را با تصويرهاي «زيبا» لحظه بلحظه بمباران كنيد، تا با زيبايي دوست شويد.

”از دانايان عالم بپرسيد. با بزرگان عالم همقدم شويد و با خردمندان عالم نشست و برخاست كنيد.“ -پيامبر اكرم

اگر تجسم وحشي و سركش خود را با همنشيني با بزرگان تربيت كنيم، به بار مي نشيند و خلاق مي شود. توجه كنيد كه شما هرگز همانند الگوي خود نمي شويد، بلكه هميشه از آنچه از او در ذهن داريد، پا را فراتر خواهيد گذاشت.

خدا اين اجازه را بما داده كه تمام دنيا را به تسخير دانايي خود درآوريم.

”اي انسان، آيا نديدي آنچه در آسمان و زمين است را خدا به تسخير تو در آورد؟!“ (حج 65)



بزرگان، بما «راههاي تخريب نكردن» را ياد مي دهند و «ساختن» را خودمان انجام مي دهيم.



همينك آرام دراز بكشيد و هر چند دقيقه كه دوست داريد به شخصيتي كه دوست داريد داشته باشيد فكر كنيد. به نكات ريز ظاهرش دقت كنيد. به طريقه ي نفس كشيدنش. به آرامي چهره اش. به نوع لباس پوشيدنش. به نوع برخوردش با مسائل تازه. به نوع سلام كردن و دست دادنش و ... . او شخصيتيست كه خدا برايتان خواب ديده، نه ايني كه الان براي خودتان ساخته ايد.



دوستمان دارند ....... محمد