۱۳۸۱ خرداد ۷, سه‌شنبه

چند روز با بزرگان

روز سوم: دعا (1) - نسخه ي تصحيح شده



حافظ، وظيفه ي تو دعا گفتن است و بس

در بند آن نبــــــــــاش كه نشنيد يا شنيد



دعا داروي مسكن نيست. قاتل همت و تلاش هم نيست.

انسانهاي كوچك، از خداي كوچكشان تقاضاهاي كوچك دارند. انسانهاي بزرگ، از خداي بزرگشان تقاضاهاي بزرگ دارند. پس درست است كه مي گويند: آنان كه غني ترند، محتاج ترند.

-دكتر الكسيس كارل* از نيايش مي گويد:

براي نيل به خدا به انجام تشريفات پيچيده و از خودگذشتگي و ايثار خون نيازي نيست. نيايش آسان و طريقه اش نيز ساده است. نيايش هر چه باشد، طولاني يا كوتاه، بيروني (Vocal يعني صوتي و زباني) يا دروني (Mental فكري، ذهني و روحي)، بايد همچون گفتگوي طفلي باشد با پدرش ... ارزش دعا را به زيباييش نميسنجند، بلكه به خواصي كه دارد مي سنجند ... دعاهايي كه همچو ابر غليظي از سطح زمين بسوي خدا برمي خيزند، بهمان نسبت كه نيايشگران از نظر شخصيت مختلفند، با يكديگر اختلاف دارند، اما اين دعاها همه بر دو اصل مبتني اند: فقر و عشق ... خواهش اگر مداوم و سمج باشد و صورت يك نوع تهاجم را بخود بگيرد برآورده مي شود. (تهاجمي همراه با احترام به خداي بزرگ) ... كوري كنار جاده نشسته بود و عليرغم كساني كه مي خواستند او را آرام كنند، با تمام قوا و از ته جگر فرياد مي كشيد (و بهبودي مي خواست). عيسا كه از آنجا مي گذشت به او گفت: ”ايمانت ترا شفا داد.“

نيايش در مرحله ي عاليترش، از سطح درخواست و عرض حال فراتر مي رود. انسان در برابر خداوندگار هستي نشان مي دهد كه او را دوست دارد، نعمات او را سپاس مي گزارد و آماده است تا خواست او را، هرچه باشد، انجام دهد. در اينجا نيايش بصورت يك سير روحاني و مكاشفه ي دروني در مي آيد. بر روي آخرين نيمكت يك كليساي خلوت، يك روستايي پير (ولي پر تلاش) نشسته بود. به او گفتند: شما منتظر چه هستيد؟ (مراسم تمام شده است.) او جواب داد: ”من او را مي نگرم و او مرا مي نگرد ... خدا با انسان سخن نمي گويد، مگر اينكه او را در وضعيتي پر از اطمينان بيابد.

هر برگ، به بي برگي، كفها به دعا برداشت ... از بس كه كرم كردي، حاجات روا كردي (مولانا)

وقتي از خداوند چيزي خواستي، در كناري بيكار ننشين. با او همكاري كن تا زودتر برسي.

....محمد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* دكتر الكسيس كارل تنها دانشمندي در دنياست كه يكبار در سال 1912 به تنهايي برنده ي جايزه ي نوبل شد و چند سال بعد بدليل كار بسيار باارزش ديگري مجدداً نامزد دريافت نوبل شد و تنها به اين دليل كه هر انساني در طول عمر خود مي تواند تنها يك نوبل كامل دريافت كند، جايزه به همكار او در پروژه داده شد و از پروفسور كارل تنها تقدير شد.