۱۳۸۲ تیر ۲۱, شنبه

سنگهاي تراشيده شده



وقتي اين كتيبه ها و تنديس هاي تراش خورده رو لمس ميكنم،احساس ميكنم دستهام رو جاي دستهاي هنرمندي ميزارم كه قرن ها پيش،با انگشتهاي لاغر و سياهش،شب و روز كار كرده تا اين اثر زيبا رو خلق كنه.واقعا كه چقدر خوب كار شده اون هم در اون زمان با كمترين وسيله.اين هنر آدم رو به ياد عظمت انسان ميندازه،ياد چيزهايي كه قبلا باهاش آشنا بوديم و حالا مدت هاست كه غريبه شديم.



وقتي از ميكل آنژ پيكر تراش پرسيدند چطور ميتونه چنين آثار زيبايي خلق كنه،جواب داد:”خيلي ساده . وقتي به يك قطعه سنگ نگاه ميكنم فرشته اي رو درونش ميبينم. تنها كار من اينه كه اون چيزهايي رو كه به اين فرشته تعلق نداره ازش دور كنم.“



به نظرم پيكر تراشي و خودسازي به هم خيلي شبيه هستن.درون ما هم فرشته اي پنهان شده كه اگه سنگ هاي دور و اطرافش رو تراش بديم و اون چيز هايي رو كه بهش تعلق نداره ازش دور كنيم،بيرون مياد و خودش رو نشون ميده.نذاريم اين فرشته ها محبوس بمونن...



هدي