۱۳۸۲ شهریور ۱۷, دوشنبه

اِد رابرتس



ما زنده به آنيم كه آرام نگيريــــــــــــــم

موجيم، كه آسودگي ما، عدم ِ ماست

(صائب)



داستان زندگي اد رابرتس باعث خيلي بركتها توي زندگيم شده. اين مرد تحير برانگيزه. اد رابرتس Ed Roberts در نوجواني به فلج اطفال مبتلا شد. او كه تا ديروزش جواني در آرزوي قهرمان بيسبال حرفه اي بود، امروز خود را در آينه، تنها با يك انگشت متحرك و لوله اي در دهان كه به ريه ي مصنوعي وصل بود مي ديد.



اِد با تماس تلفني با دبيرستان درس خوند. بعدش هم در كالج سن ماتيو پذيرفته شد و خيال داشت بعد از كالج نويسنده ي گزارشهاي ورزشي بشه. اما تو كالج، معلمهاي اِد تونستن تشنگي ِ يادگيري رو در ذهن ِ خسته و يخ كرده ي او بيدار كنن.



اِد تصميم مي گيره كه بره بهترين دانشگاه دنيا درس ِ علوم سياسي بخونه! مادرِش Zona كه مي ديد پسرش با اين آرزو دوباره قوت گرفته نمي خواست او شكست بخوره. تصميم داشت به هر قيمتي شده و با نهايت فداكاري و استقامت اد رو به دانشگاه ِ كاليفرنيا بركلي برسونه. دانشگاه به هيچوجه قانع نمي شد كه چنين دانشجويي بتونه اونجا درس بخونه. اما مادر يك تنه ايستاد و همه چيز را عوض كرد. و اِد در 23 سالگي در ترم پائيز 1962 دانشجو ميشه.

گفت پيغمبر كه چون كوبي دَري ... لاجرم، زان در برون آيد سـَري (سعدي)



اد در بيمارستان ِ دانشگاه مقيم ميشه و درس مي خونه. موفقيتش تو درسها باعث ميشه سال ِ بعد 5 دانشجوي ناتوان حركتي و سال بعدش 9 تاي ديگه پذيرفته بشن. كم كم اونها كه موفقترين دانشجوها شناخته شده بودن، شروع مي كنن براي رهايي از بيمارستان و داشتن محيط بهتري براي زندگي تلاش كردن. با تلاشهاي زياد از دولت وام براي حمايت از دانشجويان ناتوان حركتي (PDSP)* رو مي گيرن.



اين برنامه خيلي مورد استقبيال قرار ميگيره و امكانات ِ تعمير صندليهاي چرخدار، امكانات اقامت ِ بهتر در خوابگاه، مناسب سازي فضاي دانشگاه براي معلولان و ... در PDSP انجام ميشه. در سال 1970 او به دانشگاه كليفرنيا ريورسايد دعوت ميشه تا مديريت ِ انجمن **HOPE اونجا رو به عهده بگيره.



اد در 1980 در سن 32 سالگي دكتراي علوم سياسي مي گيره و تدريس ميكنه. كم كم مردم شهر بركلي به انجمن او مراجعه مي كنن تا كم كم در شهر بتونن چيزي مثل PDSP تأسيس كنن. اين ايده ي اصلي مؤسسه ي ***CIL ميشه.



تا اينكه به كابينه ي فرماندار وقت كاليفرنيا دعوت مي شه و اد با نيرويي مضاعف چند تا قانون رو عوض مي كنه و ايده ي مؤسسه ي ***CIL رو توي سراسر ايالت كاليفرنيا گسترش ميده تا زندگي بهتري براي معلول ها بسازه. از جمله كارهاي اين مؤسسه بهتر سازي شهر براي صندلي چرخدار بود. برداشتن جدولها، جايگاه خاص در اتوبوس و ساختن شيب در كنار پله ها و ... .



كم كم اد تصميم ميگيره اين ايده رو به سراسر دنيا گسترش بده و به فكر بوجود آوردن مؤسسه ي ****WID ميفته و پس از تلاشهاي فراوان در سال 1984 اين مؤسسه در سن فرانسيسكو برپا ميشه.



”در ذهن الهي ”از دست دادن“ معني ندارد.“



اد اعتقاد داشت: ”هميشه به خودم گفته ام كه آرزوهاي بزرگ داشتن همونقدر انرژي مي خواد كه آرزوهاي كوچيك تر مي خواد. “ و آرزوي بزرگ ِ اد كه مؤسسه ي جهاني معلولان مستقل بود بالاخره شكل گرفت.



اد از اين سال شروع به سخنراني در سراسر دنيا كرد تا توان يابان ِ سراسر ِ دنيا به حركت تشويق كند تا حركت كنند. اين حركت اول از مغز آنها شروع مي شود و كم كم به سراسر ِ رگهاي حياتشان مي رسد و دنيا را حركت مي دهد. اين اد رابرتس همان كسي بود كه در 21 سالگي مؤسسه ي كاريابي آمريكا به او برچسب ِ ”كاملا محتاج و بي استفاده در امور استخدامي“ زد و به او صدقه مي داد. اد با اميد توانست عضو كابينه ي فرماندار ايالتي شود!



اد رابرتس ميگه: ”وقتي كسي به من ميگه متاسفم، تقاضاي شما غير ممكنه، من خوشحال ميشم و به خودم ميگم: هي اد، مثل اينكه يه غير ممكن ِ طلايي ِ ديگه پيدا كردي پسر و بعد خدا رو شكر مي كنم كه تا چند وقتي سرگرم ِ تبديل ِ اين غير ممكن به ممكن ميشم.“



اد رابرتس در مارس 1995 در سن 55 سالگي در كمال رضايت از زندگي پر بارش فوت مي كند. اد رفت و يك دنيا اميد براي تمام انسانها بجا گذاشت. او هميشه مي گفت: ”شما هيچ بهانه ي قابل قبولي براي موفق نشدن نبايد داشته باشيد.“



در ”طلب“ زن دائما تو هر دو دست ... چون ”طلب“ در راه نيكو رهبر است

اين ”طلب“ بر تو، گروگان خداست ....چونكه هر طالب به مطلوبي سزاست



... محمد

--------------

*Physically Disabled Students Program

** the Handicapped Opportunity Program for Education

*** Independent Living Center

**** World Independent Disables

براي مطالعه ي زندگي اد رابرتس به اين صفحه رجوع كنيد.