۱۳۸۲ آذر ۱۵, شنبه

وصيت نامه ي افلاطون

مترجم: خواجه نصيرالدين طوسي

(قسمت سوم و آخر)



ياد گير،

و حفظ كن،

و فهم كن، هر وقت، كار ِ خويش را،



و انديشه كن به حال ِ خود،

و از هيچ كاري از كارهاي بزرگ ِ اين عالم، مترس،

و در هيچ وقت سستي و تأني (اين پا آن پا كردن) نكن،



و از خيرات تجاوز جايز مشمار،

(تجاور از مسير درست را مجاز ندان)



و هيچ خطايي را در اكتساب ِ درستي، سرمايه مساز،

(با كارهاي بد به سمت ِ انجام ِ كارهاي خوب مرو)

و از امر ِ افضل به جهت ِ سروري ِ زايل (موقت)، اعراض مكن،

(بخاطر ِ اينكه مدتي قدرت در دستت است سعي نكن كارهاي خوب را كنر بگذاري)

كه از سروري دائم اعراض كرده باشي.





حكمت (دانايي) دوست دار و سخن ِ حكما بشنو،

(پيامبر فرمود: «از دانايان بپرس، با حكماي دانا رفت و آمد داشته باش و همنشين ِ بزرگان باش. سائل العلما، خالط الحكما و جالس الكبرا»)

و هواي دنيا (پست تر از خودت) از خود دور كن

و از آداب ِ ستوده امتناع مكن،



به هيچ كاري، پيش از وقت ِ آن كار مپيوند،

و چون به كاري مشغول باشي، از روي فهم و بصيرت به آن مشغول باش.



به توانگري، متكبر و معجب مشو،

و از مصائب، شكستگي و خواري به خود راه مده،

با دوست معامله چنان كن كه به حاكم محتاج نشوي،

و با دشمن معامله چنان كن كه در حكومت ظفر تو را بود.



با هيچ كس، سفاهت (بي خردي و شوخي ِ پست) مكن

و تواضع با همه كس به كار دار

و هيچ متواضع را حقير مشمار.

در آنچه خود را معذور داري، برادر ِ خود را ملامت مكن.





به بطالت شادمان مباش،

و بر بخت اعتماد مكن،

و از فعل ِ نيك پشيمان مشو،

با هيچ كس مزاح (بذله گويي و مسخره گي) مكن



هميشه بر ملامت ِ سيرت ِ عدل (سرزنش ِ راهي كه درست است)

و استقامت و التزام ِ خيرات (پايداري و مجبور كردن ِ خود در كمك كردن) مواظبت كن، تا نيكبخت گردي.

(اين كارها باعث مي شود كه كسي بدبخت نشود و علاوه بر آن خوشبخت شود. )



... محمد