۱۳۸۳ خرداد ۲, شنبه

طلب علم حتا در بدترين شرايط

ماريا وقتي ده سالش بود مادرش (در سال 1878) از دنيا رفت.



ماري در شانزدهمين بهار زندگي از دبيرستان با امتياز فارغ التحصيل شد. در اين هنگام بود كه ثروت پدرش از دست رفت و دخترها مجبور شدند كه براي ادامه ي حياتشان كار كنند. برونيا و ماري علاوه بر ارتباط صميمي كه با هم داشتند، بلند پرواز هم بودند. آنها مصمم، هوشمند و كاملا لهستاني بودند. برونيا به پاريس رفت تا تحصيل پزشكي كند. در اين راه علاوه بر پس انداز خود از حمايت ماري نيز برخوردار بود.



در اين هنگام ماري سرگرم تدريس خصوصي به فرزندان طبقه ي ثروتمند شهر ورشو و اطراف آن بود. ماري در يكي از همين منازل احساس كرد كه به برادر شاگردش علاقمند شده است. آنها با هم قرار ازدواج گذاشتند اما اين ازدواج رخ نداد. زيرا آن پسر ظاهرا با دختري زيباتر و بهتر آشنا شد و ماري را بكل فراموش كرد. اين ناكامي ضربه ي بزرگي به روحيه ي ماري زد طوريكه او تصميم به ترك زندگي كرد. اما پس از مدتي به سر عقل امد و آن بحران عاطفي را طي كرد و با شدت دوبرابر به تدريس مشغول شد. گويي مي خواهد از دنياي اطراف انتقام بگيرد.



قسمتي از درآمد ماري براي برونيا فرستاده ميشد. با اين قرارداد كه وقتي برونيا زماني پزشك شود، به ماري كمك كند تا بتواند به تحصيلات عالي بپردازد. چنين اتفاقي هم افتاد و ماري در سال 1891 با يك بليط درجه چهار قطار به طرف پاريس براه افتاد و تنها حدود چهل روبل (بيست دلار) در جيب داشت. اما ثروت اصلي ماري در سرش بود. خواستن. طلب. طلب علم حتا در بدترين شرايط.



MORE....