۱۳۸۳ دی ۷, دوشنبه

حقيقت
حقيقت چيزي نيست كه بتوان به آن رسيد حقيقت پيشاپيش در ما خانه كرده است ما حقيقت ايم . مطلوب همان طالب است. اما بي آنكه بدانيم خانه به خانه و كو به كو به دنبال حقيقت مي گرديم ما حقيقت را به جز در وجود خود در جايي ديگر پيدا نخواهيم كرد تنها را پيدا كردن حقيقت آنست كه از جستجوي آن در خارج از وجود خود دست بكشيم تنها را حقيقت آنست كه در سكوتي ژرف به سير درون برويم
لازمه يافتن حقيقت آن نيست كه كاري انجام دهيم بلكه آنست كه بسياري از كارهاي عبث را رها كنيم حقيقت چيزي حاضر و آماده نيست براي يافتن آن بايد غواصي كرد بايد به اعماق رفت ممكن است من حقيقت را يافته باشم اما از دادن آن به تو عاجزم نه اينكه نخواهم آنرا به تو بدهم بلكه اساسا قابل انتقال نيست .راهي براي بخشيدن حقيقت و جود ندارد اگر حقيقت بخشيده شود تغيير ماهيت مي دهد و به دورغ تبديل مي شود
بايد خودت حقيقت را كشف كني بايد خودت حقيقت را خلق كني انسان مسافر است مسافري كه از خود به خود سفر مي كند
راه اوست
رهرو اوست
مقصد اوست
انسان در ظاهر موجودي حقير و محدود است درست مانند يك شبنم اما شبنم راز تمامي اقيانوس ها را در خود دارد . اگر از بيرون به انسان نگاه كني او را خرد و ذره صفت مي بيني نه چيزي بيشتر اما اگر نگاه خود را به درون بچرخاني و او را از درون مشاهده كني او عالم اكبر است دنيايي است بزرگ و شگفت انگيز

osho
- - - - - -
اسماعيل