۱۳۸۴ تیر ۲۱, سه‌شنبه

رابين هود (5)

يكي از روزها كه رابين به شهر ناتينگهام (Nottingham) مي رفت؛ در راه به بند زني (tinker) برخورد كرد و از او اخبار تازه را پرسيد. بندزن گفت: «خبرهاي خوبي دارم. البته اين خبر جديد شايد از همه آنها بهتر باشد!»

رابين گفت: «چه خبري؟» او گفت: «بالاخره تلاش براي دستگيري رابين هود راهزن شروع شده. او شرارت هاي زيادي در جنگل كرده است .من خودم مجوز دستگيري (a warrant) او را از داروغه ي شهر ناتينگهام (the Sheriff of Nattingham) گرفته ام و اگر او را پيدا كنم هزار پاوند به من خواهند داد.»

رابين در دلش به او خنديد. اما به همراهي خود با بند زن تا ناتينگهام ادامه داد. در ناتينگهام بندزن را به مسافرخانه اي دعوت كرد و در مسافرخانه آنقدر به او آبجو داد تا مست شده به خواب رفت. وقتي بيدار شد رابين هود رفته و مجوز داروغه هم مفقود شده بود.

بندزن صاحب مسافرخانه را صدازد و موضوع سرقت را به او گفت. صاحب مسافرخانه در حالي كه مي خنديد گفت: «چه جالب! تو گول خوردي چون او خود رابين هود بود!»

بند زن دوباره شروع به جستجوي رابين كرد و از شانس خوب فرداي آن روز وي را در جنگل ديد. او با گرز كلفتي (thick club) به رابين حمله كرد اما رابين نيز به خوبي با تنها سلاحي كه داشت يعني چوبدستي بلوط (Oaken staff) به دفاع پرداخت. آنها مدت زمان زيادي بدون نتيجه جنگيدند. سرانجام چوبدستي رابين در زير ضربات سنگين بندزن شكست.

بندزن به او گفت كه تسليم شود و گرنه كله اش را خرد خواهد كرد. رابين به شيپور دميد (Robin blew his horn) تا كمك بخواهد. جان كوچولو و ديگران به كمك آمدند. آنها بندزن را گرفتند و قصد داشتند او را از درخت آويزان كنند. اما رابين هود كه از قدرت بندزن خوشش آمده بود با خود فكر كرد كه او را هم وارد گروه خود كند. به وي پيشنهاد داد تا به آنها ملحق شود و گفت كه در عوض جايزه اي كه از دست داده است هزار پاوند به او خواهد بخشيد.

TO BE CONTINUED
Mohammad
_______________________
نکته: کارتون زيباي رابين هود که بارها پخش شده و محصول والت ديزني است؛ با وجود اينکه آرزو دارم دوباره ببينمش و کلي بخندم؛ يک نسخه ي بي ارزش و کاملا مبتذل از داستان زندگي رابين هود است. در واقع بهره برداري از نام رابين هود براي يک فانتزي کمدي است که کمترين ربطي به داستان واقعي ندارد.