۱۳۸۵ خرداد ۱۲, جمعه

?Are You God


در تعطيلات كريسمس، در يك بعد از ظهر سرد زمستاني، پسر شش هفت ساله‌اي جلوي ويترين مغازه‌اي ايستاده بود. او كفش به پا نداشت و لباسهايش پاره پوره بودند. زن جواني از آنجا مي‌گذشت. همين كه چشمش به پسرك افتاد، آرزو و اشتياق را در چشمهاي آبي او خواند. دست كودك را گرفت و داخل مغازه برد و برايش كفش و يك دست لباس گرمكن خريد.
آنها بيرون آمدند و زن جوان به پسرك گفت "حالا به خانه برگرد. انشالله كه تعطيلات شاد و خوبي داشته باشي "
پسرك سرش را بالا آورد، نگاهي به او كرد و پرسيد:" خانم، شما خدا هستيد؟"
زن جوان لبخندي زد و گفت:" نه پسرم، من فقط يكي از بندگان او هستم"
پسرك گفت: " مطمئن بودم با او نسبتي داريد."

منبع


و نفخت فیه من روحی ( و از روح خود در آن(انسان) دمیدم ) قرآن،سوره ص،آیه 72
انی جاعل فی الارض خلیفه ( در روی زمین خلیفه ای (انسان) را خواهم گماشت ) قرآن،سوره بقره،آیه 30

ما جانشینان خداییم،هر صفتی که در خدا هست در ما هم هست ولی به طور محدود. اگر خدا آمرزنده و بخشاینده هست ، ما هم هستیم.اگر خدا کریم و بخشنده هست،ما هم هستیم.اگر خدا مهربان هست ، ما هم هستیم ( همین چیزها باعث شد تا پسرک مطمئن باشه که زن جوان با خدا نسبتی داره)

ولی ............

حیف که بعضی ها این رابطه با خدا را فراموش کردند و حتی نمی خوان اونو یادآوری کنند. و روز به روز فاصله شون بیشتر میشه. "آدما می تونن خوب باشن ولی خودشون نمی خوان" این عین جمله ای بود که دوستم بهم گفت. منم باهاش موافقم.

نمیدونم این متن را با یک جمله امیدوار کننده تمام کنم یا یک جمله ناراحت کننده. فقط چیزی که توی این لحظه مثل یک گنجشک داره تو مغزم پرواز میکنه ، یادآوری این بیت شعر هست :

ای که دستت می رسد کاری بکن ...... پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار


forever84_