۱۳۸۵ خرداد ۲۱, یکشنبه

آرزو باید در جایی امن و آزاد توی مغز نگهداری بشه

ایران گل دوم رو به خاطر اشتباه دروازه بان خورد. بعدش یه کمی زود بیرون رفتیم از دفاع برای حمله . یعنی دفاع ما زود جو گیر شد! این بود که وقتی مکزیک هنوز داغ ِ حمله بود دفاع ِ ما کشیده بود جلو. سه دقیقه ی بعد گل ِ سوم. به نظرم میزرابور در اندازه های یه دروازه بان خوش فکر نیست هر چند خیلی زحمت می کشه.

اما خط حمله ی ما بسیار بسیار زیبا کار می کرد. آدم لذت می برد. اما بدی این بود همیشه حمله ی ما مجبوره دفاع هم باشه. این قابل درست شدن نیست مگر اینکه دفاع آخر های ما بجای مات مات توب رو نگاه کردن تصمیم بگیرن که از این به بعد بازیکن های حریف رو شروع کنن به دیدن!! و کمی زحمت ِ فکری بکشن.
حیفه که همچین خط حمله ی آماده و مستعدی به خاطر یه دروازه بان ِ معمولی و دو دفاع ِ راست ِ ضعیف حذف بشه. علی دایی بازیکن موثری بود و من موافق ِ این نیستم که بره بیرون.

دلم می خواد ایران برتقال و آنگولا رو ببره. خیلی دلم می خواد! نمی ذارم واقع بینی بیاد آرزوی منو محدود کنه. وقتی یه آرزو کردین مثلا اینکه دکترا بگیرین نباید واقع بینی رو وارد ِ حیطه ی آرزو کنین. آرزو باید در جایی امن و آزاد توی مغز نگهداری بشه و واقع بینی و محدودیت و ... ازش دور باشه و بهش دسترسی نداشته باشه. بعدش در مرحله ی یافتن ِ راه و چاه آدم با واقع بینی تماس میگیره و موقعیت ِ بهتر رو می سنجه. اما هیچوقت واقع بینی و ... نباید به آرزو دسترسی داشته باشه.

... محمد