۱۳۸۵ دی ۱۳, چهارشنبه

این بازی شب یلدا چیز جالبی شده. منم مدتیه که این بازی رو دنبال می کنم.
من اول از همه پیش قدم می شم. امیدوارم بچه های دیگه هم اعترافات خودشون رو زودتر بنویسن!

چیزهایی که فکر میکنم دیگران راجع به من ندونن ایناست...


1) 5 ، 6 ساله که بودم عاشق نقاشی کشیدن بودم. (البته هنوز هم هستم.)
یه روز خلاقیت به خرج دادم و با ماژیک یه طرح زیبا کشیدم پشت مبل پذیرایی!
موقع کشیدنش خیلی حس خوبی داشتم. انگار که دارم بزرگترین اثر هنری قرن رو رسم می کنم. همچین با اعتماد به نفس می کشیدم که نگو. اما به محض تموم شدنش تازه از حس در اومدم و گرفتار عذاب وجدان شدیدی شدم!
اما دیگه کاری بود که شده بود. دست آخر هم به خاطرش کلی توبیخ شدم!!
هنوز تصویر اون خط های آبی کج و معوج روی پارچه ی قهوه ای خوب به یادم مونده :)

2) رانندگیم تعریفی نداره، اما عاشق اینم که توی مسابقه رالی شرکت کنم!

3) جرات تقلب کردن رو ندارم. هر وقت هم که فرصتی میشه برای تقلب، غرورم اجازه نمیده نظر بقل دستی رو راجع به جواب اون سوال قبول کنم!!

4) معمولا روز هایی که ناراحتم خیلی خیلی می خوابم.

5) تلویزیون حوصله ام رو سر می بره. به جز چند برنامه خیلی خاص.
هدی