۱۳۸۵ اسفند ۲۸, دوشنبه

29 اسفند

29 اسفند . عددی روی آخرین صفحه تقویم که دلت میخواد هرچه زودتر تموم بشه تا بهار تا نو شدن ، برسه . زیر برگه با فونت کوچیک نوشته شده روز ملی شدن صنعت نفت . هیچ وقت توجه کردی که تعطیلیه 29 اسفند به خاطر روزی که قراره فرداش بیاد نیست؟ مدتهاست که 29 اسفند زیر سایه سنگین عید ، زیر هیاهو ی نو شدن مدفون شده . روزی که نفت مال خودمون شد روزی که خارجی دیگه حق نداشت پولهای ما رو با خودش ببره . روزی که من و تو ثروتمند شدیم!

بدون نفت ما چی داشتیم ؟

یه جنگل گلستان داشتیم بدون اتوبانی که درست از وسطش رد بشه و جنگل رو تبدیل به فضای سبز اطراف اتوبان بکنه ، با سالانه چندین هزار نفر اکوتوریست که برای دیدن اکوسیستم و گونه های گیاهی و جانوری نادر به این منطقه میومدن . بدون نفت یه دریاچه ارومیه داشتیم که اتوبان تبریز _ارومیه درست از وسطش رد نمیشد تا بعد چند سال خشک بشه و "آرتمیا" یه بند پای کوچولو که تنها موجود زنده ای که توی شوری حدود 7% این دریاچه زندگی میکنه نسلش منقرض نمیشد و اونوقت ما فقط از پرورش آرتمیا به عنوان غذای میگو و پول اون اکوتوریست ها میتونستیم درآمدی حدود درآمد کشوری که نفت داره رو داشته باشیم .

بدون نفت ما آثار باستانیی داشتیم از حدود هفت هزار سال پیش که سالانه میلیونها توریست برای دیدنشون به کشورمون میومدن و مطمئن باش که جیب همشون هم پر پول بود ! بدون نفت ما دانشگاه جندی شاپور داشتیم با قدمت دو هزار ساله خیلی معتبرتر از آکسفورد و هاروارد . بدون نفت ما معادنی داشتیم از طلا و مس و روی و خیلی چیزهای دیگه که مجبور نبودیم برای استخراجش با خارجی ها قرار داد ببندیم . بدون نفت ما صنعت و اقتصادی داشتیم که هیچ وقت چندین روز تعطیلی بیهوده ، هیچ وقت سایه سنگین کالای چینی ، تعطیلی کارخونه ها و بیکاری براش معنا نداشت .

و بدون نفت ما خیلی چیزهای دیگه هم داشتیم که من نمیدونم ، اما خب دوست عزیز به هر حال ما کلی ذخایر نفت و گاز داریم !

29 اسفند . بیایم یکبار دیگه به نفت به چیزایی که به خاطرش بدست آوردیم و چیزهایی که به خاطرش از دست دادیم بیشتر فکر کنیم .

.

مهزاد