۱۳۸۶ آبان ۴, جمعه

جراح آسمانی


اگر من کم و بیش
در انجام فریضه شاد بودن قصور کرده ام
اگر در میان قوم خود ظاهر شده ام
و چهره ای چون صبح رخشان از خود نشان نداده ام
اگر برق شادی در چشمهای مردمان به شور و نشاطم بر نینگیخته
اگر آسمانهای پر فروغ صبحگاهی
و کتابهایم و غذایم و باران های تابستانی
نتوانسته است قلب اندوهگینم را از شادی لبریز کنند

ای پروردگار من ، تو خوشترین و شیرین ترین لذات خود را از من واستان
و روحم را با زخمه ای سخت بیدار و هوشیار کن
و اگر مرا لجوج و سر سخت یافتی
پیش از آنکه روحم در افسردگی بمیرد
مرا دردی جانکاه یا گناهی مهلک فرست
و چون خون در شریان قلب مرده ام جاری گردان

رابرت لویی استیونسن


The celestial surgeon
If i have faltered more or cless
In my great task of happiness
If I have moved among my race
And show no glorious morning face
If i beams from happy human eyes
Have moved me not , if morning skies
Books and my food , and summer rain
Knocked on my sullen heart in vain
Lord , thy most pointed pleasure take
And stab my spirit broad awake
O, Lord if still too obdurate
I ,choose thou , before that spirit die
A piercing pain , a killing sin
And to my dead heart run them in !

Robert Louis stevenson