۱۳۸۶ آبان ۲۲, سه‌شنبه

شكر



بالاخره يكی بايد من باشد.

بدشانسی، اشتباهِ در بدوقتی است.

تيرِ برق شد، درختی كه يادش رفت درخت است.

سينما می‌رويم، چون ديگری شدن را دوست داريم.

دل به هم می‌زند، زندگی‌ای كه با شكر شيرين شود.


از