اگر کتابهای "هری پاتر" رو خونده باشید، میدونید که در دنیای تخیل خانم "جی.کی.رولینگ" شخصیت داستان یعنی هری انسانی "مار زبان" معرفی شده. یعنی کسی که گاهی ناخواسته و خوب بعضی وقتها هم خواسته! به زبان مارها حرف میزنه. اگرچه این داستان تخیلی و ساختهِ ذهن نویسنده است اما تو دنیای واقعی هم انسانهای مار زبان وجود دارند. به عبارت بهتر و صحیح تر، همه ما دارای این اسلحه- همون نیش مار- هستیم! خیلی ها از بدو تولد مار زبان اند. یعنی به طور ذاتی دائما در حال نیش زدن دور و بریهاشونند. حتی ممکنه این کارو ناخواسته هم انجام بدن، یعنی اصلا دست خودشون نیست، این یک صفت ذاتی در وجودشون شده. اما خوب خیلیهای دیگه هم در حالت عادی انسانند، نه تنها نیش نمیزنند بلکه از زبانشون استفاده های مفیدی هم میکنند. اما تحت برخی شرایط کنترل ناپذیریه دفعه تبدیل میشن به افعی! (گاهی این شرایط رو خود مجروح ایجا کرده! یعنی اونقدر عرصه رو بر دیگری تنگ میکنه که افعی وجود اون بدبخت از دهنش میزنه بیرون). و طبیعت افعی هم نیش زدن و زخمی کردنه. زخم خوردن از اینها دردناک تره چون هم غافلگیر کننده است و هم به واسطه ناب بودنش شدیدتر!به قول شاعر:
آنکه اول نوشدارو می نمود
بر لب ما زهر نیش مار شد
همه ما آدمها توی زندگیمون هم نیش خوردیم و هم نیش زدیم و هم شاهد نیش زدن دیگران بودیم. و همه خوب میدونیم که این زخم از اون زخمهای کاری و دردناکه! فیل رو از پا در می آره(الکی نیست که زخم زبان زدن از گناههای بزرگ معرفی شده!) و نیزمیدونیم که این زخم هم، اگرچه خیلی خیلی دیر، اما خوب میشه.( بر اساس قوانین علم زیست شناسی سرعت درمان و عمق و شدت زخم به خود مجروح و شرایط آن هم برمیگرده. یعنی اگر خیلی بدشانس باشید و تو لحظه ای که ایمنی روحی تون پایینه دچار مار گزیدگی بشین دیگه خدا باید واقعا به دادتون برسه!! و اینجا دیگه نصفش تقصیر شما و شرایط بدتون بوده!)
البته مثل هر تجربه دیگهِ زندگی این تجربه هم فوایدی داره. مثلا یاد میگیرید چه طوری خودتون رو ترمیم کنید، در یک کلمه مقاوم میشید! و البته مهمتر از اون یاد میگیرید نیش زبان چقدر دردناکه و اگر انسان باشید، با خودتون عهد میکنید که هیچ وقت با هیچ کس، حتی دشمنتون! این کار رو نکنید.
0 نظر:
ارسال یک نظر