ای خدای شکوه و جلال
ای سلطان عشق
تو را می پرستیم ، سرشار از وجد و نشاط
دل ها در حضور تو چون گل می شکفد
و تو را که چون خورشید بر آنها نور می افشانی می ستایند
ابرهای گناه و غم را از آسمان ما محو کن
و ظلمت شک را از خانه ما بران
ای بخشنده شادی لایزال
جام ما را از نور صبح لبریز گردان
آفریدگان تو بر گردت حلقه می زنند
و زمین و آسمان انوار تو را باز می تابانند
و ستارگان و فرشتگان در اطراف تو سرود می خوانند و طواف میکنند
ای کانون ستایش های بی پایان
دشت و صحرا و کوه و دره
و چمنزارهای شکوفا و دریاهای مواج
و پرندگان خوشخوان و چشمه های جوشان
همه ما را فرا میخوانند که در فراخنای وجود تو وجد و شادی کنیم
ای که بخشنده و بخشایشگری
ای که جاودانه سعادت می بخشی و خود عین سعادتی
ای سرچشمه نشاط زندگی
ای ژرف ترین شادی ِ آرامش
بیاموز ما را که دوست بداریم یکدیگر را
و ما را رفعت بخش و بر قله شادی آسمانی بنشان
خاکیان با سرود ستارگان صبح هم آواز می شوند
و ما نغمه سرایان و کف زنان پیش می رویم
پیروز در میانه جنگ و غوغای این عالم
موسیقی طرب انگیز ما را به سوی خورشید سوق می دهد
تا در سرود پیروزی حیات شرکت کنیم
هنری ون دایک(1852-1933) شاعر و نویسنده خوش طبع و عارف پیشه آمریکایی در اواخر قرن نوزده و در عین حال کشیشی زنده دل از عاشقان حضرت مسیح بود مجموعه آثار او شامل داستان های کوتاه و و اشعار لطیف و عرفانی می باشد که از آن میان داستان آن خردمند دیگر ممتاز است .
0 نظر:
ارسال یک نظر