۱۳۸۶ بهمن ۲۲, دوشنبه

پارازیت

پارازیت یعنی چیزی اون وسطها . چیزی که وقتی دنبال رسیدن به ایستگاه های جدیدی باهاش روبرو میشی .
1. معضلی به نام هیئت علمی! یعنی استادی که شد عضو هیئت علمی دیگه خدا هم نمیتونه تغییرش بده . بعضی اوقات فکر می کنم واقعا این استاده پیش خودش چی فکر میکنه که با این وضعیت سواد و تدریس پامیشه میاد سر کلاس . ما یه جنبشی داریم راه میندازیم به نام جنبش سمینار . بچه هایی که خیلی قوی سمینار میدن سر کلاس اینجور استادها یه سمینار همراه با توضیح یه مقاله روز رو ارائه میکنن . واقعا نتیجه میده ، کاملا محسوسه که سطح کلاس و استاد چقدر بعد از اینجور سمینارها تغییر میکنه . به این جنبش بپیوندید! بیاین این فکر افیونی ِ نمره رو از کله ها بیرون کنیم . بیاین این رابطه معکوس بین میزان سواد و میزان نمره رو درستش کنیم .
2. سینما آزادی بعد از 10 سال افتتاح شد ، حالا یه سینمای کاملا مدرنه . یادمه اون موقعها برای فیلم دیدن خیلی میرفتیم اونجا. فکر کنم آخرین فیلمی که اونجا دیدم خواهران غریب بود و یکی دوماه بعد هم که آتش گرفت . برج میلاد هم قرار بود بعد از حدود 10 سال مراحل ساخت بهمن ماه افتتاح بشه که موکول شد به فروردین ولی خیلی خوشحالم فکر نمی کردم عمرم کفاف بده تا بتونم افتتاحش رو ببینم!
3. انتخابات مجلس نزدیکه ، خودتون رو برای دیدن کلی تبلیغات بامزه بعضیها آماده کنید . فرصت رو از دست ندید این فرصت فقط هر چهار سال یکبار بدست میاد!
تحریم انتخابات!؟ نه اصلا . تحریم فکر خیلی احمقانه ایه ، قبلا هم تجربه شد و تاثیری هم نداشت . انتخاب یعنی بین چیزهایی که هست اون چیزی که قابل قبولتر و منطقی تر هست رو انتخاب کنم . یه ضرب المثل لری هست که میگه : َخل دمینه کورا باقلا چشه! اگر قرار بر بی تفاوتیه که الان بین همه اپیدمی شده و همه فقط به فکر منفعت محدوده چندنفره خانواده یا حتی نه فقط خود تک نفرشون هستن ، پس غرغرکردن و ناراضی بودن هم بی معناست .
4. این داستان رو حتما شنیدید که یه بچه ای سر راه مدرسه اش رودخونه بوده و هر روز بسم الله میگفته و از روی رودخونه رد میشده . حالا شده حکایت من ، بسم الله میگم و از خیابون رد میشم! با این وضعیتی که من از خیابون رد میشم واقعا زنده موندنم معجزه است . همین دیروز داشتم آخرین قدم رو بر می داشتم برم توی پیاده رو که یکدفعه یه صدای ترمز شدید اومد و دیدم یه چیزی چسبیده به پای چپم ایستاد، خلاصه نزدیک بود صاف بشم کف آسفالت که دست غیب به دادم رسید . اینها رو گفتم که عاجزانه خواهش کنم راننده های عزیز بیشتر خیلی بیشتر مواظب باشید شاید کسی که داره از خیابون رد میشه بسم الله نگفته باشه!
5. از موقعی که تحریم شدیم همه جنس های خارجی گرون شده اما تحریم اولین ضربه خودش رو به شکم من وارد کرد! نامردا! چرا اینقدر قیمت این شکلاتای کیت کت و مارس گرون شده . دیگه مجبور شدم به محصولات داخلی مثل شیرین عسل و مینو رو بیارم . گرچه مشکلات این وضعیت خیلی زیاده ولی یه فایده حداقل داشته که بفهمیم چقدر از نظر تولید داخلی عقبیم و وقتی که تحریم نیستیم به جای حروم کردن امکانات و مونتاژکردن و خنزر پنزر ساختن باید کارای اساسی انجام بدیم .
6. بوی بهار میاد ، حس می کنید!؟