۱۳۸۶ بهمن ۲۳, سه‌شنبه

؟؟؟

غزاله چند وقت پيش متني رو نوشته بود راجع به يكي از عادات ناپسندي كه بين مردم وجود داره واينكه خيلي از مشكلاتي كه در روابط بين آدما پيش مياد ناشي از همين حرف و حديث درست كردن هاو كنجكاوي هاي بي مورد است .مثلاً تو اتوبوس يا تاكسي نشستيد ، بعد بغل دستي شروع ميكنه از گرمي و سردي هوا صحبت كردن و بعد اگه دو تا ايستگاه ديگه بيشتر باهاش باشي دلش ميخواد از از تمام زندگي و شجره نامه آدم سر دربياره .
يكي از دوستان من كه البته تو ايران بزرگ نشده بود خيلي راحت در مواجه با اين افراد ميگفت : علاقه اي ندارم به سوالتون جواب بدم يا اينكه فكر نمي كنم براتون مهم يا جالب باشه .اما فكر كنيد آدم بخواد تو ايران مثلاً در جواب ِ ،نوه پسري دختر عموي مادرشوهرِ دختر خاله مامان ،كه از شما پرسيده :‌چرا ازدواج نمي كنيد ؟ اين جمله رو بگه يا مثلاً در جواب بگه : ببخشيد! شما چرا دماغتون رو عمل نمي كنيد ؟ ديگه كل فاميل بهم ميريزه .به هر حال من هميشه از جواب اين دوستم خوشم ميومد .اما خودم نتونستم اين جواب رو بدم ولي دارم تمرين ميكنم كه هم خودم حواسم باشه كه مبادا سوالهاي نامربوط و غير ضروري از ديگران بپرسم و هم اينكه با برخورد قاطع و منطقي ديگران را هم متوجه كار اشتباهشون بكنم .
اين موضوع حتماً اينقدر اهميت داشته كه در قرآن آيه اي در اين مورد گفته شده :
يا ايهاالذين امنوا لا تسالوا عن اشياء ان تبدلكم تسوكم (مائده -101)
اي اهل ايمان از خبرهايي جستجو نكنيد كه چون بر شما آشكار شود شما را ناخوش آيد .
توضيح : يكي از عادات نامحمود پرسشها و كنجكاويهاي جاهلانه است كه مردمان در كار يكديگر ميكنند .خداوند ميفرمايد سوالي از يكديگر نكنيد كه بدان پاسخ شمارا خوش نيايد يا پرسشي نكنيد كه جر مايه رنج و آزار متقابل نشود زيرا بسياري از مردمان را با اين پرسش ها در تنگنا قرار ميدهيم و انسان ها به سبب محجوبيت و ساده دلي بناچار به آن پاسخ ميگويند اما خوش ندارند .
اين شوق به كسب اطلاعات بيشتر درباره مردم اغلب شوقي شيطاني براي كسب قدرت و سوءاستفاده و غيبت است .كه همگي ناپسند و ناخوش است .چنانكه پرسند : شما را چند سال است ؟چقدر سرمايه داريد ؟ چرا ازدواج نمي كنيد و ....
سخن آنگه كند حكيم آغاز
يا سر انگشت سوي لقمه دراز
كه زناگفتنش خلل زايد
يا ز ناخوردنش بجان آيد
لاجرم حكمتش بود گفتار
خوردنش تندرستي آرد بار
گلستان سعدي