۱۳۸۷ مرداد ۲۶, شنبه




+ امروز داشتیم با یه دوستی درمورد پیدا کردن جواب یه سوال صحبت می کردیم ، آخر سر دوستم گفت به نظر من تو فقط با مردن میتونی جواب این سوالتو پیدا کنی. ضمن تشکر از دوست عزیزم ولی خب راست میگفت اما مساله اینجاست که من وقتی زنده نباشم دونستن جواب این سوال به چه دردم میخوره !؟
سوالهایی هست که ارزششون به جوابشون نیست ارزششون به اتفاقاییه که برای رسیدن به جوابشون پیش میاد به چیزهایی که آدم این وسط یاد میگیره حالا چه به جواب اون سوال برسه چه نرسه اصلا گاهی این وسط خود سوال هم ممکنه فراموش بشه .


+ از اونجایی که تیم بسکتبال ایران تا حالا همه بازیهاش رو باخته میگم اگه دشمن یا بدخواه مدخواهی چیزی دارید بگید من طرفداریش رو بکنم تا درجا پودر بشه . این چه وضعشه کاروان ایران تا الان فقط باخته . یه مطلب جالبی چندروز پیش روزنامه همشهری نوشته درمورد اینکه چرا کسی مثل سوریان امید طلا به این راحتی باخت . نوشته بود آیا فکر میکنید مایکل فلپس که تا الان توی بازیها هفت تا مدال طلای المپیک رو برده بعدش که برگشت توی کشورش دائم از این اداره به اون اداره میره تا ازش تقدیر کنن و بهش جایزه بدن ؟ نه دوباره برمیگرده به استخری که توش تمرین میکرده و دوباره روزی 10 ساعت تمرینش رو شروع میکنه . چرا؟ چون جز به قهرمان شدن به چیز دیگه ای فکر نمیکنه ، اون توی ذهنش فقط یه چیز میگذره اینکه من تمرین میکنم و من قهرمانم . قهرمان المپیک قبل از اومدنش به بازیها خودش میدونه قهرمانه فقط میاد اونجا که به بقیه هم نشون بده . شاید علت اصلی موفقیت دانشمندها و مخترعهایی که توی ایرانن همین باشه چند سال پیش اولین سالی که ایران توی رقابتهای اختراعات ژنو شرکت کرد بیست و چندم شد و امسال اول شد . کسی از اون محققها به طور شایسته تقدیر نکرد ولی در عقیده و هدف اون مخترعها هم تغییری ایجاد نشد . نه خودشون رو باختن نه دلزده شدن که کسی برای کار ما اینجا ارزش قائل نیست (گرچه همین مسابقات شد سالن ترانزیت خیلی از بچه های قوی)ولی با همون بودجه کم هم ادامه دادن تا رسیدن به مقام اولی . حالا این وسط بعضی ها نمیدونن که باز کردن یه گره ای از مشکلات ِ سلامت و زندگی مردم باارزشتر از بلند کردن چند کیلو آهنه بحثش جداست .



تشویق باید عاقلانه و منطقی باشه ، تشویق و جایزه افراطی حتی اگر فرد رو تنبل نکنه اراده و اعتماد به نفس و مهمتر از اون هدفش رو نابود میکنه . قهرمان بودن ، موفق بودن توی مدال و دیپلم افتخار نیست ، باید توی کله آدم باشه . فقط اینجوریه که یه برنده همیشه برنده است .




+ بازیهای المپیک رو که به سلامتی دیدین، کلی خانم و آقای ورزشکار و خوش هیکل رو هم که دیدین ، خب:
حالا من میخوام از شماها دعوت کنم که قرار بذاریم هر روز هر ساعتی از روز که شد نیم ساعت ورزش کنیم ، میشه نرمشهای ساده و کششی انجام داد یا پیاده روی یا دویدن نرم یا استفاده از این وسیله های ورزشی توی پارکها هست یا حتی خوابیدن رو زمین جلو تلویزیون و پا دوچرخه زدن و دراز نشست رفتن . هر نوع ورزشی که خودتون دوست دارید ، هر روز و فقط نیم ساعت . بهانه وقت نداشتن هم خیلی بیخوده یعنی توی کل روز شما یه نیم ساعت وقت خالی برای سلامتیتون ندارید!؟
این کار رو من خودم دارم شروع میکنم سوخت و ساز و شادابی و پر انرزی بودن که جدا، اگه بخوام به همین روند ادامه بدم شش ماه دیگه از در رد نمیشم ، حتی اگه پوست استخون هم باشید همین نیم ساعت ورزش میتونه باعث تنظیم سوخت و ساز بدنتون بشه .
حالا اگر دعوت ما رو لبیک میگید روزی نیم ساعت ورزش رو فراموش نکنید اصلا بنویسید بچسبونید به در یخچال یا کتابخونه که یادتون نره ، هر روز و فقط نیم ساعت .



بی ربط: امروز در راه علم نزدیک بود آزمایشگاه رو بفرستیم روی هوا!


بی ربط2: جون من سه روزه داره واسه جوجه های توی این عکس در میره ، ای جانم آدم دلش میخواد بگیره فشارشون بده! احتمالا چند روز دیگه میرم تجریش چندتا میخرم . نگا کنید چقدر معصومن ، از صدتا کتاب فلسفه پربارتر .


1 نظر:

امیر گفت...

سلام،
با در ِ یخچال موافق نیستم چون باعث میشه واسه یاد آوری هی بری سراغش و پروسه ی شش ماهه ی رد نشدن از در تبدیل بشه به 3 ماه و یا خدای ناکرده کمتر..
کتاب خونه هم اونقدری وسوسه کننده ست که با رفتن به سراغش بعید میدونم تا ساعتها مجال ِ پرداختن به مقوله ی ورزش امکاناتش فراهم شه..
دست نوشته های روی مچ و یا گردن پلاکاردهای گردن آویز بهتر جواب داده در این موارد.
دیگه اینکه..
ورزش ِ ملی مون هم درست میشه غم مخور..
طفلکی جوجه های ورژن ِ له شده..